رازداری
نوشته شده توسط : آرش

بـا توجه به حياتى بودن مسائل نظامى و فراوانى دشمنان انقلاب اسلامى ، ضرورت و اهميت راز دارى براى يك پاسدار چندين برابر است و عزيزان سپاهى بايد متوجه باشند كه افشاى كـوچـكـترين اطلاعات نظامى ، سرنخ بسيار ارزنده اى براى دشمن محسوب مى شود كه به سبب آن خـواهـد توانست خداى نخواسته ضربه اى كارى به نظام و انقلاب وارد كند. پس رازدارى از اصـول اوليـه پـاسـدارى اسـت و كـسـى كـه نتواند راز و رمز تشكيلات متبوع خود را حفاظت كند، بايد در انديشه تجديد نظر در اخلاق خويش يا به فكر كار ديگرى باشد.

عوامل افشاى راز


بـراى دورى جـسـتـن از خـصـلت زشـت راز افـشـانـى ، نـخـسـت بـايـد عوامل و انگيزه هاى آن را شناخت ، اين عوامل عبارتند از:
1 ـ پـرحـرفـى : اشـخـاص پـرحـرف ، بـراى اشـبـاع مـيـل سـخـنـگـويـى ، از هـر درى سـخـن بـه مـيـان مـى آورنـد و يـافـتـه هاى خويش را به ديگران انتقال مى دهند. چنين كارى سبب مى شود كه (از پرده برون افتد راز.)
2 ـ خـودنـمايى : در گردهمايى ها سخن از مطالب پراكنده به ميان مى آيد و هر كسى تلاش مى كـند با ارائه مطلب جديدى نظر حاضران را به خود جلب كند. جوّ چنين مجالس سبب مى شود كه افـراد، اسـنـاد طـبـقـه بـنـدى شـده را كـه ديـگـران كـمـتـر بـه آن دسـتـرسـى دارنـد، نقل كنند تا در ميان اهل مجلس جايى باز كنند و سرى در بين سرها داشته باشند.
3 ـ دوسـتـى و رفاقت : سوّمين انگيزه فاش سازى اسرار، دوستيها و رفاقتهاست . از اين رو، يك نـيـروى نـظـامى بايد توجه داشته باشد كه مرز دوستى و رفاقت را با حريم تشكيلات متبوع خـود جـدا كند و نه تنها اسرار نظامى بلكه اسرار شخصى خود را نيز در اختيار دوستانش قرار ندهد.  

امام صادق عليه السلام چنين بيان مى كند:
(لا تُطْلِعْ صَديقَكَ مِنْ سِرِّكَ اِلاّ عَلى ما لَوِاطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّكَ لَمْ یَضُرَّكَ فَاِنَّ الصَّديقَ قَدْ یَكُونُ عَدُوَّكَ یَوْماً ما)(206)
دوسـتـت را بـر آن مـقـدار از اسـرارت آگـاه سـاز كـه اگـر دشـمـنت هم آن را بداند به تو زيان نرساند، شايد دوستت نيز روزى دشمنت گردد.

زنهار مكن تكيه كلّى بر يار
راز دل خود ز دوست پنهان مى دار
روزى باشد كه دوست دشمن گردد
برگردد و دشمنى كند آخر كار

4 ـ احـسـاسـات و عـصـبـانـيـت : بـسـيـار اتـفـاق مـى افتد كه فرد يا افرادى بر اثر ناراحتى و احساساتى شدن اسرارى را فاش مى سازند. يك فرد نظامى بايد همواره بر اعصاب و اعضاى خويش مسلّط باشد و نزاع و مشاجره او را عصبانى و احساساتى نكند تا اسرار مخفى سازمان خود را برملا سازد.
5 ـ عـلايـم و آمـار: هر يك از علايم و مشخّصات يك تشكيلات نظامى و سازمانهاى وابسته به آن در افـشـاى مـاهـيـت آن نـقـش دارد، چـنـان كـه انـتـشـار آمـار نـيـز در ضـربـه زدن بـه آن نـقـش اوّل را داراست . از اين رو، حفظ آمار و ارقام پرسنل ، خودروها، كارخانجات ، ناوگانهاى دريايى ، هـوايـى ، زمـيـنـى ، پـادگـانـهـا، زاغـه هـاى مـهـمـّات و امـثـال آن از مسائل حياتى يك تشكيلات نظامى به حساب مى آيد كه با دقّت هرچه تمامتر بايد اجرا شود و نـيـروهـاى نـظـامـى مـى بايست هشيار باشند كه دشمن با به دست آوردن يك قطعه عكس ، نام يك فـرمـانـده يـگـان ، آرم اسـلحـه ، آمـار پـرسـنل ، حتى مقدار غذايى كه پخته مى شود، مى تواند سـرنـخـى پـيـدا كـرده ، افـكـار پـليـد و شـيـطـانـى خـويـش را جـامـه عمل بپوشاند.
6 ـ وسـائل ارتـبـاطى : بى سيم ، بولتن ، تلفن ، نامه ، مصاحبه ، بيانيه و مانند آن نيز به نـوبـه خـود در افـشـاى اسـرار تـشـكـيـلات نـقـش بـسـزايـى دارد. هـر يـك از وسـائل يـاد شـده بـايـد بـطـور صـحـيـح و بـا دقـّت بـه كـار گـرفـتـه شـود و پرسنل نيز نسبت به كاربرد آن بگونه اى اصولى توجيه شوند.
امـروزه كـارآيـى و اهميت وسائل ارتباطى در سيستم نظامى بر كسى پوشيده نيست ، بطورى كه يـكـى از اركـان كـار نـظـامـى به حساب مى آيد؛ گاهى يك بيانيه يا پخش خبر، بود و نبود يك دسـتـگـاه بـى سيم ، كشف يك مكالمه تلفنى يا شنود راديويى ممكن است سرنوشت جنگى را رقم بزند و ملّتى را به سرافرازى يا سيه روزى برساند.
از ايـن رو، بـى دقـّتـى در اسـتـفـاده وسـائل يـاد شده نه تنها بازدهى و كارآيى آن را خنثى مى سازد، بلكه وسيله انهدام نيروهاى خودى و خسارت و خوارى مملكت و ملّت مى گردد و چنين مباد!

راههاى حفظ اسرار

پـس از روشـن شـدن ضـرورت حـفـاظـت اسـنـاد طـبـقـه بـنـدى شـده نـظـامـى و عوامل راز افشانى ؛ اينك راههاى رازدارى را بطور اختصار بيان مى كنيم :


انتخاب افراد امين

بـهـتـريـن راه حـفـاظـت اسـرار، انـتـخـاب افـراد شـايـسـتـه و امـانـتـدار اسـت . پـرسـنل نظامى بطور عموم و مسؤ ولين اسناد طبقه بندى شده بطور خصوص ، بايد امانتدار و مـورد وثـوق و مـؤ مـن بـه تـشـكـيلات و كار تشكيلاتى باشند تا راز و رمز آن را از بيگانگان محفوظ دارند.
سخنان امير مؤ منان عليه السلام در اين راستا بهترين رهنمون است كه مى فرمايد:


(لا تُودِعَنَّ سِرَّكَ اِلاّ عِنْدَ كُلِّ ثِقَةٍ)(207)
رازت را جز به فردى موثّق مسپار.

(وَ لا تُودِعَنَّ سِرَّكَ مَنْ لا اَمانَةَ لَهُ)(208)
رازت را به كسى كه امانتدار نيست ، مسپار.

افـراد امـين و باوفا تمام تلاش خود را در نگهدارى اسناد محرمانه به كار مى برند و به هيچ قيمتى حاضر به افشاى آن نيستند، گرچه جان خويش را بر سر آن نهند.
در جـريـان نـهـضت مقدّس عاشورا، پيك امينى به نام (قيس بن مسهّر صيداوى ) با پيامى از امام حـسـيـن عـليـه السـلام راهـى كـوفـه شد، ولى پيش از رسيدن به كوفه در دست نيروهاى دشمن گـرفـتـار شـد. قـيس كه خود را در ميان اسارت يا شهادت يافت و رساندن پيام امام را غير ممكن ديد، پيش از آنكه پيام آن حضرت به دست ماءموران دشمن بيفتد آن رادردهان گذاشت وبلعيدوپس از تحمّل شكنجه هاى طاقت فرسا به شهادت رسيد.(209)

توجه به فوايد رازدارى


نـاآگاهى از اهمیّت رازدارى و عدم توجه به فوايد حياتى آن ، ممكن است زمينه افشاى اسرار را فـراهـم كـنـد كـه بـراى جـلوگـيـرى از آن بايستى نيروها را نسبت به اسرار و اطلاعات نظامى تـوجـيـه كـرد. اگـر افراد از آثار گرانقدر رازدارى آگاه شوند، تلاش مى كنند كه اسرار را افشانسازند. دراينجا به برخى از آن آثار اشاره مى كنيم :

امير مؤ منان عليه السلام فرمود:
(جُمِعَ خَیْرُالدُّنْيا وَ الاْ خِرَةِ فى كِتْمانِ السِّرِّ وَ مُصادَقَةِ الاَْخْيارِ)(210)

نيكيهاى دنيا و آخرت در پنهان داشتن راز و دوستى نيكان ، گرد آمده است .

و نيز فرمود:

(سِرُّكَ سُرُورُكَ اِنْ كَتَمْتَهُ، وَ اِنْ اَذَعْتَهُ كانَ ثُبُورُكَ)(211)

رازت را اگر پنهان دارى ، شادمانى توست و اگر برملايش سازى (هلاكت و) اندوه توست .

همچنين فرمود:
(مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كانَتِ الْخِیَرَةُ بِیَدِهِ)(212)

هر كس رازش را پنهان دارد، خير و نيكى به دست اوست .

امام كاظم عليه السلام نيز مى فرمايد:
(اِحْفَظْ لِسانَكَ تَعِزَّ)(213)

زبانت رانگه دار تا عزّت يابى .

دانستن زيانهاى راز افشانى

دانستن زيانهاى (اطلاع دهى ) نيز مكمّل بند (ب ) است و نگاهى گر چه گذرا، به خسارتهاى افشاى راز، هر انسان عاقلى را وامى دارد كه اسرار را حفظ كند. برخى از آن زيانها بدين قرار است :


۱ـ عدم امنیّت : امير مؤ منان عليه السلام در اين باره فرمود:
(لا یَسْلُمُ مَنْ اَذاعَ سِرَّهُ)(214)
كسى كه رازش را فاش سازد، سالم نمى ماند.
و در سخنى ديگر فرمود:
(لا حِرْزَ لِمَنْ لا یَسَعُ سِرَّهُ صَدْرُهُ)(215)
كسى كه سينه اش گنجايش رازش را نداشته باشد، پناهى ندارد.
ايـن مـسـاءله روشـنـتر از آن است كه نياز به توضيح داشته باشد، چرا كه برملا ساختن اسناد مـحـرمـانـه ، اطـلاعـات كـافـى در اخـتـيـار دشـمـن مـى گـذارد و او بـا آگـاهـى كـامل از وضعيت نظامى ، اقتصادى ، سياسى و غيره همه خاكريزهاى ما را فتح كرده ، زندگى را برايمان غير ممكن مى سازد.


۲ـ ذلّت و خـوارى : افشاى اسرار در واقع همسو شدن با دشمن در ذلت و خوارى نيروهاى خودى اسـت ، زيـرا دشـمـن بـه وسـيله اطلاعات به دست آمده ، بهتر و سريعتر مى تواند ما را ضربه فـنـّى كـرده ، از هـسـتى ساقط كند.

 حضرت امام كاظم عليه السلام پس از توصيه به رازدارى فرمود:
(وَ لا تُمَكِّنِ النّاسَ مِنْ قِيادِ رَقَبَتِكَ فَتَذِلَّ)(216)
زمام گردن (اسرار) خويش را به دست مردم نده كه خوار خواهى شد.


۳ ـ اسارت و بيچارگى : افشاسازى اسناد محرمانه به منزله امضاى سند اسارت و بيچارگى ملّت محسوب مى شود.

 مولاى متقيان عليه السلام در اين باره فرمود:
(سِرُّكُ اَسيرُكَ فَاِنْ اَفْشَیْتَهُ صِرْتَ اَسيرَهُ)(217)
راز تو اسير توست ، ولى اگر افشايش نمايى ، تو اسير آن مى شوى .
تـاريـخ ، فـراوان به ياد دارد كه ملّتى به سبب برملا شدن اسنادِ محرمانه و طبقه بندى شده اش سالهاننگ و رنج اسارت را تحمّل كرده ، با بيچارگى و بدبختى سوخته و ساخته است .

۴ـ شـرّ و بـدى : امـير مؤ منان (ع ) بديها و بدیُمنى ملّت را در فاش ساختن اسرار و دوستى با اشرار خلاصه كرده و فرموده است :
(جُمِعَ الشَّرُّ فِى الاِْذاعَةِ وَ مُؤ اخاةِ الاَْشْرارِ)(218)
شرّ (دنيا و آخرت ) در افشاگرى و دوستى با بدان گرد آمده است .

ايمان و تقوا

عـامـل چـهـارم حـفظ اسرار، ايمان و تقواى الهى است . انسان مؤ من و با تقوا هرگز به خود اجازه نـمى دهد كه اسرار مملكت خويش را فاش سازد و به دين و دنياى هموطنان خويش آسيب برساند. او بـه خـدايـى ايـمـان دارد كـه حـاضـر و نـاظـر بـر كردار و گفتار بندگان خويش است و روز جزايى را مدّ نظر دارد كه به كارنامه عمل او رسيدگى شده ، مورد بازخواست قرار مى گيرد و معتقد به قرآنى است كه مى فرمايد:
(ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ)(219)
هيچ كلامى نمى گويد، مگر آنكه در كنار او مراقبى حاضر است .
افـراد بـاتـقـوا و مـؤ من با دلهره و نگرانى از سرنوشت شوم و وحشتناكى كه در انتظار افراد خائن و بى ظرفيت است ، شعار زيباى (كم گوى و گزيده گوى ) را تابلوى زندگى خويش سـاخـتـه ، هـمـواره سـنـجـيده و فهميده ، لب به سخن مى گشايند، تا دچار انحراف و خيانت و در نتيجه عذاب الهى و شرمندگى ابدى نگردند.

 

امام رضا(ع) فرمودند:

 «مومن مومن نيست مگر اينكه سه خصلت در او باشد،

سنتي از پروردگارش، سنتي از پيامبرش و سنتي از مولايش.

سنت پروردگارش حفظ اسرار خويشتن است

خداوند مي فرمايد:

 «عالم الغيب فلايظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول؛

خداوند عالم به غيب است و هيچكس را بر غيبش مطلع نمي سازد مگر كسي را كه بپسندد و از وي راضي باشد، كه همان پيامبران هستند(جن/26 و 27)

 اما سنت پيامبر مدارا كردن با مردم است،

 خداوند پيامبرش را به مدارا كردن با مردم دعوت مي كند و مي فرمايد:

«خذ العفو وار بالعرف و اعرض عن الجاهلين»

 (از مردم بيش از توانشان توقع نداشته باش و با مردم با تسامح رفتار كن و امر بمعروف كن و از سفها و نادانان درگذر و اعراض كن)  (اعراف/199)

  اما سنت از مولايش، صبر در سختي ها و مشكلات است، خداوند مي فرمايد:

 «و الصابرين في الباساء و الضراء» (در سختي و مشكلات صبر مي كنند )

 (بقره/177)» (عيون اخبار الرضا، ج.1، ص.527

ضرورت رازداري

هر انساني در زندگي خويش، خواه ناخواه اسراري دارد كه بايستي در نگه داري آن كوشا باشد. برخي از اين اسرار مربوط به خودش و برخي مربوط به خانواده يا جامعه اوست. لزوم مكتوم ماندن اين اسرار به جهت حساسيت و امكان فراوان سوء استفاده طماعان و دشمنان از آنها در راستاي منافع خود و به ضرر فرد صاحب سر مي باشد. مقوله رازداري فضيلتي اخلاقي به شمار مي آيد.

اميرمومنان(ع) مي فرمايند:

 «پيروزي، به محكم كاري بسته است و آن هم به انديشه بستگي دارد و انديشه نيز به نگه داري رازهاست».

 در مقابل، افشاي اسرار سبب دوري از موفقيت و حتي سقوط و شكست فرد در راه تصميم هاي او مي شود، چنان كه حضرت صادق(ع) فرمود:

 «برملا كردن راز، (مايه) سقوط است».

 

حفظ كردن رازهاي خود

فاش كردن رازهاي خود و ديگران يا حاكي از ضعف نفس فرد و اشتهاي نفساني فرددرجهت سخن پراكني و غيبت در مورد ديگران، يا حسادت و چشم تنگي از موفقيت هاي سري ديگران است و يا اينكه مويد سستي عقل در وي است.

 اسرار شخصي آدمي از دو حال بيرون نيست:

يا بيانگر سعادت اوست يا خبر از شقاوت و ناكامي مي دهد.

 رازداري در هر دو حال نيكوست؛ زيرا اگر از نوع اول باشد، اظهار آن موجب دشمني بدخواهان و حسد مردمان و توقع طمع كاران مي شود و اگر خبر از ناكامي دهد، فاش شدن آن، شماتت دشمنان، اندوه دوستان و خفت در نظر ظاهربينان را در پي دارد.

  تعبير زيباي اميرالمومنين(ع):

 « راز تو اسير توست، اگر آشكارش ساختي، تو اسير آن شده اي»

(غررالحكم، ج.1، ص.437(

 

البته چنين نيست كه انسان راز خويش با هيچ كس نگويد، بلكه گفتن راز با محرم اسرار، روح و جان را سبك مي كند و آدمي با پشتيباني ديگران آرام مي شود كه البته در اين ميان، بهترين رازدار بندگان، خداوند است. زماني كه اسرار، نگفتني است يا شنواي راز، محرم نيست، دل بايد از امانت خويش به بهترين صورت امانت داري كند و آنرا هنگام ضرورت نيز جز به امانتدار نسپارد و اين

اميرالمومنين(ع) فرموده اند :

 «سينه انسان عاقل، صندوق اسرار است».

حفظ راز شخصي، مقدمه اي براي رازداري ديگران

اسلام بر حفظ اسرار تأكيد دارد؛ زيرا اين امر، تمريني است براي حفظ آبروي خويش و پاسداري از رازهايي كه ديگران نزد شخص به امانت گذاشته اند.

آنكه رازدار خويش نيست، نمي تواند اسرار ديگران را حفظ كند. ازسوي ديگر، شخصي كه در حفظ اسرارش، ناتوان يا نسبت به آن بي اعتناست، نبايد توقع داشته باشد كه مردم سر او را پوشيده نگاه دارند.

 امام رضا(ع) مي فرمايد:

«امين به تو خيانت نكند، تويي كه به خيانتكار امانت [يعني راز خود را] سپردي».

 (تحف العقول، ص.442(

چه بسا انسان از بعضي اسرار ديگران آگاه شود، اما بنا به دستورات دين مي بايست امين مردم بوده و با حفظ اسرار ايشان و عدم آشكارسازي آنها كه به هدفي جز مطامع نفساني رخ نمي دهد، آبروي ايشان را نريخت و برايشان مشكل پديد نياورد.

 «آبرو» از هر سرمايه اي بالاتر است و با رازداري مي توان «آبروداري» كرد.

حفظ اسرار را بايد از خدا آموخت. خداوند بيش و پيش از هر كس، از اعمال و عيوب و گناهان بندگانش باخبر است،

 اما ... بردباري و پرده پوشي و رازداري او بيش از همه است.

اگر خداوند، كارهاي پشت پرده و پنهاني بندگانش را افشا كند، آيا كسي با كسي دوست مي شود؟ اگر خداوند، «آن كارهاي ديگر » مردم را رو كند، براي چه كسي آبرو و حيثيتي باقي مي ماند؟

 

رسول اکرم(ص):

لاتَزالُ اُمَّتی بِخَیرٍما تَحابّوا وَ تَهادَوا وَ أدَّوُا الأمانَةَ؛

امت من تا هنگامی که یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه دهند و امانتداری کنند، در خیرو خوبی خواهند بود.


امام صادق(ع):

اُنظَر ما بَلَغَ بِهِ عَلیٌّ(ع) عِندَ رَسولِ اللهِ(ص) فَالزَمهُ فَإِنَّ عَلیّاً(ع) إِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللهِ(ص) بِصِدقِ الحَدیثِ وَ أداءِ الأمانَةِ؛

بنگر علی(ع) با چه چیزی آن مقام را نزد پیامبرخدا(ص) پیدا کرد همان را پیروی کن. همانا علی(ع) آن مقام را نزد پیامبر خدا(ع) با راستگویی و امانتداری بدست آورد.


امام صادق(ع):

اِتَّقُوا اللهَ، وَ عَلَیکُم بِأداءِ الأمانَةِ إِلی مَنِ ائتَمَنکُم فَلَوأنَّ قاتِلَ أمیرِالمُؤمِنینَ(ع) ائتَمَنَنی عَلی أمانَةٍ لَأدَّیتُها إِلَیهِ؛

تقوای الهی پیشه کنید و امانت را به کسی که شما را امین دانسته است، بازگردانید، زیرا حتی اگر قاتل امیرالمؤمنین(ع) امانتی به من بسپرد هر آینه آن را به او برمی‌گردانم.


امام علی(ع):

اَلأمانَةُتَجُرُّ الرُِزقَ، وَالخیانَةُ تَجُرُّ الفَقرَ؛

امانتداری روزی می‌آورد و خیانت در امانت فقر.


رسول اکرم (ص):

لاتَنظُر إِلی کَثرَةِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثرَةِ الحَجِّ وَ المَعروفِ وَ طَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ، وَ لکِنِ انظُروا إِلی صِدقِ الحَدیثِ وَأداءِ الأمانَةِ؛

به زیادی نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها توجه کنید.


امام علی(ع):

لا تَخُن مَنِ ائتَمَنَکَ وَإِن خانَکَ وَلاتُذِع سِرَّهُ وَإِن أذاعَ سِرَّکَ؛

به کسی که تو را امین قرار داده است خیانت مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد.


امام علی(ع):

لاتَأمَنَنَّ مَلولاً؛

شخص به ستوه آمده و رنجیده را امین مشمار.


رسول اکرم(ص):

مَن خانَ أمانَةً فِی الدُّنیا وَ لَم یَرُدَّها إِلی أهلِها ثُمَّ أدرَکَهُ المَوتُ ماتَ عَلی غَیرِ مِلَّتی وَ یَلقَی اللهَ وَ هُوَ عَلَیهِ غَضبانٌ؛

کسی که در دنیا به امانتی خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بمیرد بر دین من نمرده است و با خدا دیدار می‌کند در حالی که بر او خشمگین است.


رسول اکرم(ص):

مَنِ ائتَمَنَ غَیرَ أمینٍ فَلَیسَ لَهُ عَلَی اللهِ ضَمانٌ لِأنَّهُ قَدنَهاهُ أن یَأتَمِنَهُ؛

هر کس به فردی غیر امین امانت بسپارد، خداوند ضامن او نیست، زیرا او را از امانت سپاری به غیر امین بازداشته است.


رسول اکرم(ص):

لَیسَ مِنّا مَن یُحَقِّرُ الأمانَةَ حَتّی یَستَهلِکُها إِذَا استُودِعَها؛

از ما نیست کسی که امانت را کوچک بشمارد و از آن مواظبت نکند و در معرض تلف شدن قرار بدهد.

 

پی نوشتها :


202- فرهنگ نظام ، سيد محمدعلى داعى الاسلام ، واژه راز ، نشر دانش .
203- نهج البلاغه ، ص 1110 .
204- شرح غررالحكم ، ج 2 ، ص 458 .
205- بحارالانوار ، ج 78 ، ص 229 .
206- سفينة البحار ، ج 2 ، ص 469 .
207- بحارالانوار ، ج 77 ، ص 296 .
208- شرح غررالحكم ، ج 6 ، ص 262 .
209- نفس المهموم ، ترجمه شعرانى ، ص 88 .
210- بحارالانوار ، ج 75 ، ص 71 .
211- شرح غررالحكم ، ج 4 ، ص 141 .
212- بحارالانوار ، ج 75 ، ص 68 .
213- همان ، ص 83 .
214- شرح غررالحكم ، ج 6 ، ص 388 .
215- شرح غررالحكم ، ج 6، ص 386.
216- بحارالانوار، ج 75، ص 83.
217- شرح غررالحكم ، ج 4، ص 146.
218- بحارالانوار، ج 75، ص 71.
219- ق (50) ، آيه 18 . جهت توضيح بيشتر به سوره نساء ، آيه 9 رجوع شود .




:: برچسب‌ها: رازداری , احادیث , سخنان , ضرورت راز , افشای راز ,
:: بازدید از این مطلب : 547
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 18 آبان 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
hajar در تاریخ : 1393/8/19/1 - - گفته است :
hello very very good


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: