نوشته شده توسط : آرش
جنایت جدید داعش در عراق داعش
خبرگزاری تسنیم: گروه‌های مسلح وابسته به داعش عراقی‌ها را در این کشور قتل عام کردند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری ال بی سی؛ گروهک دولت اسلامی در عراق و شام داعش با انتشار تصاویر جدید نحوه قتل عام نظامیان ارتش و ملت عراق را به نمایش گذاشتند.

گروهک تروریستی داعش که هم اکنون عملیات تروریستی وحشیانه خود را در عراق و سوریه دنبال می کنند، با انتشار تصویری جدید از موج جنایات خود در عراق در این تصویر نشان دهده می شود که حدود 5 عضو تروریست داعشی در حال تیراندازی به سمت حدود 50 شهروند و نظامی عراقی هستند و در این تصویر یکی از تروریست های داعشی در لحظه گرفته شدن این عکس هنوز در حال تیراندازی به این افراد بود.

در این تصویر گروهی مشتمل بر 50 عراقی را نشان می دهد که با بسته شدن دستانشان از پشت بر روی شکم خوایانده اند و با مسلسل در حال تیراندازی به سر قربانیان هستند.

این تصویر گروه تروریستی داعش را در استان صلاح الدین در شمال عراق نشان می دهد.

تصویر مذکور دیروز و امروز بر روی پایگاه خبری ویژه داعش مربوط به استان صلاح الدین منتشر شده است و پایگاه خبری انها بنام های المنبر الاعلامی الجهادی و حنین آن را پوشش داده اند.



:: برچسب‌ها: جنایت , داعش , عراق , ,
:: بازدید از این مطلب : 8900
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

توطئه گران بين المللي 2 : بيلدربرگ و رسانه هاي خبري  

اگر 120ستاره سينما يا 120بازيكن فوتبال حرفه اي هر سال دراقامتگاهي محصور گردهم مي آمدند و نگهبان هاي مسلح از آن محافظت مي كردند، به هر دري مي زديد كه ببينيد چه اتفاقي افتاده است. پـس چرا وقتي 120 نفر از برجسته ترين رهبران جهان در عرصه امور مالي و سياست به اين شكل گرد هم مي آيند، هيچ كنجكاوي بروز نمي كند؟

 بيلدربرگ و رسانه هاي خبري

و در سال 2005 حضور مارك وارنر،1، فرماندار ايالت ويرجينيا، در نشست بيلدربرگ در آلمان در مجموعه گزارشي در سراسر ويرجينيا پخش شد. وارنر عضو حزب دمكرات فرماندار ايالتي است كه از سال 1952 همواره گرايش جمهوري خواهي داشته است، به استثناي سال 1964 كه ليندون جانسون، سناتور
بري گلدواتر2 (جمهوري خواه از ايالت آريزونا) را شكست داد. حضور وي نشان مي دهد نخبگان جهان وي را رئيس جمهوري بالقوه به شمار مي آورند.
بيلدربرگ و گروه برادر وي، يعني كميسيون سه جانبه3، در انتخاب رؤساي جمهوري آينده مهارت دارند. در واقع، آنها دوستدارند در مسابقه اي كه دو رقيب در آن حضور دارند، هر دو رقيب متعلق به آنها باشد. چيدمان اين گونه است: جري فورد، بيلدربرگ؛ جيمي كارتر، كميسيون سه جانبه؛ بوش پدر، كميسيون سه جانبه و بيل كلينتون، بيلدربرگ.
وارنر جهت رعايت مقررات رازداري، مسافرت را در جدول كاري خود نگنجاند. هنگاهي كه گزارشگر اسوشيتدپرس نظر غافلگيرانه را شنيد، وارنر حضور را تأييد كرد اما از افشاي اطلاعات خودداري كرد. به گزارشگر اسوشيتدپرس شماره اي از آمريكن فري پرس داده شد كه حاوي جزئيات بيلدربرگ و فهرست شركت كنندگان بود.
چگونه چنين سكوت خبري تقريباً كاملي بر 1800 روزنامه اي كه تا چند سال پيش (اكنون به 1200 روزنامه كاهش يافته است) در ايالات متحده بود، اعمال شده است، در حالي كه همه آنها در مقام حافظان و عاملان آزادي بيان سينه چاك مي دهند؟
ارعاب روزنامه هاي بزرگ، بر تمام نشريات و خبرگزاري ها تأثير مي گذارد. بيشتر نشريات كشور براي دريافت اخباري كه خارج از شهرهايشان رخ مي دهد- در ايالت، كشور و جهان- به خبرگزاري ها متكي هستند. اگر خبري از بيلدربرگ در اخبار خبرگزاري هاي ديده نشود، سردبيران محلي به همان اندازه بي اطلاع مي مانند كه من در مدت 20 سال بودم. آنها به سختي مي كوشند تا از روند اخبار شوراي شهر، تيم فوتبال دبيرستان و تمام اخبار محلي عقب نمانند. به همين شكل، شبكه هاي كوچك راديويي و تلويزيوني به بخش هاي خبري خود و شبكه هاي وابسته متكي هستند كه آنها نيز به نوبه خود تا حد زيادي به خبرگزاري ها اتكا دارند.
خبرگزاري ها مانند تعاوني هاي كشاورزان عمل مي كنند. نشريات شهرهاي بزرگ چند برابر نشريات شهرهاي كوچك براي اخبار پول مي پرداند. وقتي آنها به خبرگزاري ها مي گويند خبري از بيلدربرگ مخابره نكنند، اين فشار واضح است.
خبرنگاران روزنامه هاي شركت كننده هر كاري مي كنند تا به قول خود در مورد سكوت خبري پاي بند باشند. براي اين روزنامه نگاران، خوردن و آشاميدن با ثروتمندان و افراد معروف تجربه مهيجي است. آنها اين كار را به بهاي اعتبار نشريات خود انجام مي دهند.
مثال اخير آن در نشست بيلدربرگ در بهار سال 2002 بود، كه در شانتيلي در ايالت ورجينيا برگزار شد. در آن زمان، واشنگتن پست و تمام رسانه هاي جريان غالب پيش بيني مي كردند كه تهاجم آمريكا به عراق در اواخر تابستان يا اوايل پاييز رخ دهد. اما دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا براي خشود كردن اروپايي هايي كه مخالف تهاجم بودند، به بيلدربرگ اطمينان خاطر داد كه اين تهاجم تا سال
بعد -2003 - انجام نخواهد شد.
جيمي لي هوگلند، معاون سردبير و ستون نويس واشنگتن پست سال هاست كه همراه با ناشر روزنامه به بيلدربرگ رفته است. وي مجبور بود به اطمينان خاطر رامسفلد گوش كند. اما اجازه داد روزنامه خودش همچنان به پيش بيني «اواخر تابستان يا اوايل پاييز» ادامه دهد، هرچند كه مي دانست اين پيش بيني اشتباه بود.وي حتي با تظاهر به دريافت اطلاعات از جاي ديگر، روزنامه خود را هدايت نكرد- چون خيلي خطرناك بود.
اما پوشش خبري بيلدربرگ كاري نيست كه مختص فصل بهار باشد- عملياتي است كه در تمام طول سال ادامه دارد. دو مورد از مهم ترين افشاگري ها درباره بيلدربرگ در به اصطلاح فصل كسادي 4 و به شكلي عجيب اتفاق افتاد.
درماه مارس 1985، واشنگتن پست درچند خط دربخش اجتماعي اين خبر را منتشر كرد كه ديويد راكفلر وهنري كيسينجر با ميخائيل گورباچف، رئيس جمهور وقت اتحاد شوروي ديدار كرده اند. واشنگتن پست اين ديدار را پربار توصيف كرد و بس. بررسي رسانه هاي تحت تسلط شوروي جزئيات بسيار زيادي را برملا كرد.
راكفلر وكيسينجر به گورباچف گفته بودند كه فشارهاي اقتصادي اتحاد شوروي را درك مي كنند و در صورتي كه آمريكايي ها شاهد انتخابات آزاد در لهستان باشند، مي توانند ترتيبي دهند كه آمريكا به دولت دست نشانده آن در لهستان كمك مالي كند.
از اين رو، قرار براين شد كه انتخابات پارلمان ملي لهستان به طور آزاد برگزار شود و فقط يك سوم كرسي هاي آن دراختيار حزب كمونيست كه درمحاصره بود قرار بگيرد.
آيا مي توانيد انتخاباتي را درآمريكا تصور كنيد كه درآن يك سوم كنگره از قبل فقط براي دمكرات ها يا جمهوري خواهان مشخص شده باشد؟
يك سوم ديگر كرسي ها براي حزب دهقان درنظرگرفته شد. اين حزب شاخه اي از حزب كمونيست بود كه به مدت چهل سال، طبق دستورهاي كرملين رأي داده بود.
اما هنگامي كه انتخابات به پايان رسيد. اصلاح طلبان درحزب دهقان فرصت را غنيمت شمردند و همراه اعضايي رأي دادند كه واقعاً آزادانه براي تشكيل دولت انتخاب شده بودند و به اين ترتيب، دولت كمونيست را ساقط كردند. آنگاه آتش آزادي اروپا را دربرگرفت و به جنگ سرد پايان داد. براساس اين اطلاعات و پيش از آنكه رسانه هاي جريان غالب متوجه شوند. اسپات لايت كه هنوز منتشر مي شد، گزارشي زود هنگام درباره سقوط كمونيسم دراروپا درج كرد.
رخداد مهم ديگر زماني اتفاق افتاد كه ناتو، درآوريل 1999، پنجاهمين سالگرد تاسيس خود را در واشنگتن جشن گرفت.
كنت كلارك، 5 وزير سابق دارايي انگليس و از چهره هاي برجسته ديرينه بيلدربرگ، موافقت كرد درجلسه اي به ظاهر دوستانه باگروه كوچكي از گزارشگران در باشگاه ملي مطبوعات6 حاضر شود. اولين سؤال من بعد از اينكه خاطرنشان كردم كه وي قرار است درنشست بيلدربرگ، در شهر سينترا 7 درپرتغال شركت كند، درباره دستور كار بود.
اين پرسش وي را ميخ كوب كرد. حالا كه شهر، كشور اقامتگاه و تاريخ هاي دقيق را به وي گفته بودند، خجالت زده تر از آن بود كه انكار كند. زير ضربات سؤال قرار گرفت. پس دركمتر از يك ساعت علناً تأييد كرد كه مقصود بيلدربرگ تبديل نيمكره غربي به اتحاديه آمريكاست، مانند اتحاديه اروپا، و وجه رايج اتحاديه آمريكا دلار خواهد بود.
كلارك نقشه بيلدربرگ را براي ايجاد اتحاديه آسيا-اقيانوس آرام با وجه رايج سومي تصديق كرد. وي يادآوري كرد قرار است جهان به سه ناحيه بزرگ تقسيم شود تا اداره آن براي دولت جهاني، كه زير نظر سازمان ملل متحد شكل مي گيرد، آسان باشد. وي گفت تمام اين تحولات به زودي رخ خواهد داد.
هر سال كه اسپات لايت و حالا آمريكن فري پرس بيلدربرگ را تعقيب كرده اند، خوانندگان آموخته ايد، پيشاپيش رسانه هاي جريان غالب منتظر چه واقعه اي باشند، زيرا كساني كه مي دانند، سوگند سكوت خورده اند و سايرين بي اطلاع هستند.
خوانندگان اسپات لايت، دررسانه هاي اروپـا درباره بيلدربرگ تبليغات زيادي كردند. در سال 1994 متوجه شديم كه نشست بيلدربرگ درهلسينكي پايتخت فنلاند، برگزار مي شود. پاسخ خوانندگان اروپايي كه پرسيدند آيا بايد به رسانه ها خبر دهند، مثبت بود.
نتيجه اين كار پوشش خبري گسترده مطبوعات و راديو و تلويزيون ها بود كه چهره هاي برجسته بيلدربرگ را بهت زده كرد. از آن زمان، اخبار بيلدربرگ در اروپا بازتاب گسترده اي داشته است. با اين حال، كنترل رسانه ها و تدابير امنيتي در ايالات متحده به قدري شديد است كه خوانندگان دربرملا كردن بيلدربرگ دراين كشور توفيق كمي داشته اند.
گروه هاي مطبوعاتي واشنگتن، كه كارنامه اي تاريخي يافته اند كه گزارش هاي ما را تأييد مي كند به شدت به آنچه مي تواند گزارش كنند، علاقه مند شده اند. پس از هر نشست بيلدربرگ، نسخه هاي زيادي از آمريكن فري پرس، محتوي گزارش هاي بيلدربرگ را به گزارشگراني مي دهم كه نمي توانند گزارش كنند. بسياري از آنها مستقيماً به من اعلام مي كنند كه سرپوش گذاشتن رسانه هاي جريان غالب را رسوايي مي دانند.
معمولاً بدم مي آيد كه سؤال را با سؤال پاسخ دهند. اما در طول سال ها متوجه شده ام كه اين روش موثري براي پاسخ به گزارشگراني است كه مي گويند بيلدربرگ صرفاً فقط يك رخداد ورزشي است، و مي پرسم:
«اگر 120ستاره سينما يا 120بازيكن فوتبال حرفه اي هر سال دراقامتگاهي محصور گردهم مي آمدند و نگهبان هاي مسلح از آن محافظت مي كردند، به هر دري مي زديد كه ببينيد چه اتفاقي افتاده است. پـس چرا وقتي 120 نفر از برجسته ترين رهبران جهان در عرصه امور مالي و سياست به اين شكل گرد هم مي آيند، هيچ كنجكاوي بروز نمي كند؟»
هرگز به اين سؤال پاسخ داده نشده است.
سال هاي اوليه (1982- 1975)
من از سال 1975 تا 1982 نظارت بر گزارشگران پوشش خبري بيلدربرگ را برعهده داشتم كه درباره دولت سايه جهان گزارش جمع آوري مي كردند. هنگامي كه بيلدربرگ در اروپا تشكيل جلسه مي داد، يك خبرنگار اروپايي مأموريت مي يافت به محل نشست برود. به همين شكل وقتي بيلدربرگ در آمريكاي شمالي تشكيل جلسه مي داد، گزارشگري از كاركنان نشريه يا يك خبرنگار محلي گسيل مي شد. تا سال 1983 طول كشيد تا خودم شخصا پوشش خبري بيلدربرگ را آغاز كنم و از آن زمان لذت زيادي برده ام. در خلال آن هفت سال، اطلاعات فراواني از منابع متعدد اندوختم كه از آن در فصل اول استفاده كرده ام.
فارست موردن8، سخنگوي كميسيون سه جانبه در مكالمه اي تلفني با من، در 14 دسامبر، تأييد كرد كه اين كميسيون در ماه جولاي 1973 به پيشنهاد راكفلر در جريان يكي از نشست هاي اوليه بيلدربرگ تشكيل شد. موردن، كه رئيس يك شركت روابط عمومي به نام شركت فارست موردن بود، گفت كه عهده دار وظايف اداري سازمان بيلدربرگ، در ايالات متحده، بر مبناي هزينه تمام شده است. اين شركت در نيويورك، منهتن، خيابان پنجاه و يكم شرقي، پلاك 39، طبقه پنجم واقع بود.
جيمي كارتر در سال 1973 جذب كميسيون شد، زيرا به گفته موردن، سازمان جديد آينده فرماندار ناشناخته جورجيا را درخشان پيش بيني كرده بود.
كميسيون سه جانبه همتاي سازمان بيلدربرگ است كه گرايش آسيايي دارد (بيلدربرگ به منافع كشورهاي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي گرايش دارد) و بسياري از اعضاي اين دو نهاد عضو شوراي روابط خارجي9 هستند. اين شورا نهاد جنبي گروه بيلدربرگ در آمريكا به شمار مي رود. موردن به عضويت هاي همپوشاني كننده در اين سه گروه اشاره و به اين نكته موافقت كرد كه توصيف كميسيون سه جانبه تحت عنوان «يك گروه بيلدربرگ آسيايي» قياس پذير است، زيرا ژاپني ها نيز در آن گنجانده شده اند.
نخستين بار گزارشگران حقيقت ياب نشريه اسپات لايت در نيويورك، كه اكنون از انتشار بازمانده است، ارتباط موردن با بيلدربرگ را برملا كردند. موردن در دو مصاحبه تلفني نقش خود را در اجراي مقدمات نشست هاي بيلدربرگ در اين كشور تأييد كرد، هر چند كه اين گروه هر سال در كشورهاي مختلف ديدار مي كنند.
موردن در هر دو مصاحبه گفت كه جك هاينز، رئيس كميته سازمان دهي بيلدربرگ، در دفتر وي حضور دارد. موردن به
هنري جي هاينز دوم10 اشاره مي كرد كه اكنون درگذشته است. وي رئيس شركت ترشي و سس گوجه فرنگي هاينز بود كه 21 سال در نشست هاي بيلدربرگ شركت كرد. موردن ابتدا پيشنهاد كرد هاينز در مصاحبه شركت كند. در مصاحبه دوم، موردن گفت هاينز در كنفرانس است. جان هاينز دوم، پسر هاينز، در سال 1976 و با صرف 9/2 ميليون دلار از پول خود- كه يك ركورد است- به عضويت سناي آمريكا انتخاب شد.
سناتور هاينز در سانحه سقوط هواپيما كشته شد. همسر بيوه اش ترزا11، با همكار هاينز در سنا، يعني سناتور جان كري12 از ايالت ماساچوست، ازدواج كرد كه نهايتا نامزد حزب دمكرات در انتخابات رياست جمهوري سال 2004 شد.
موردن گفت نشست بعدي بيلدربرگ در بهار سال آينده در انگليس برگزار مي شود، اما مكان و تاريخ دقيق هنوز معين نشده بود.
موردن تصديق كرد بيلدربرگي ها مسائل مربوط به سياست كلان را به بحث مي گذارند كه بر كل جهان تأثير مي گذارد. وي همچنين تأييد كرد كه مذاكرات بيلدربرگ مستقيما عامل دگرگوني ها در سياست كلان جهان است. اما گفت به علت قرارداد رازداري، كه بيلدربرگي ها براساس آن تشكيل جلسه مي دهند، نمي تواند نتايج صريح را مستند كند.
در اين مصاحبه، كه وي به شكلي غيرعادي صريح بود، اين سؤال مطرح شد كه آيا مذاكرات سياسي كه در آن سران كشورها و مقامات بلندپايه مانند هنري كيسينجر، وزير خارجه آمريكا، شركت مي كنند، ناقض قانون لوگان13 نيست كه شهروندان حقيقي را از تلاش براي تأثيرگذاري بر سياست خارجي منع مي كند؟ موردن مصرانه گفت كه اين قبيل مذاكرات عادي و قانوني است.
مهم ترين اظهارات موردن تصديق اين امر بود كه كميسيون سه جانبه كارتر را همچون يك ستاره سياسي بالقوه جذب كرد، و اينكه راكفلر محرك تشكيل كميسيون سه جانبه بود.
ناظران روابط پنهاني جهاني، با اشاره به عضويت متقابل اعضاي اين سه گروه در گروه هاي ديگر، از مدت ها پيش سازمان بيلدربرگ را همچون چتري فرض كرده اند كه شوراي روابط خارجي و كميسيون سه جانبه پره هاي آن هستند.
نخستين بار خبر دست اول ليبرتي، نشريه لابي آزادي، در سال 1971، و دوباره در سال 1975، راكفلر را يك قدرت اصلي در سازمان بيلدربرگ معرفي كرد. همگان علنا مظنون بودند كه وي از طريق كميسيون سه جانبه دخالت خود را در جهان گسترش مي دهد. سخنان موردن نخستين تصديق شناخته شده علني بيلدربرگي ها در اين زمينه است.
هنگامي كه كارتر براي نخستين بار از گمنامي درآمد، مشاهدات اوليه ديگر رقباي دمكرات در دور ابتدايي انتخابات14 حاكي از آن بود كه وي هرگز با كمبود منابع مالي روبه رو نمي شود. طولي نكشيد كه معلوم شد وي از نخستين افرادي است كه كميسيون سه جانبه جذب كرده است.
هيچ توضيح مقبولي وجود نداشت كه كميسيون قدرتمند
سه جانبه فرماندار ناشناخته جورجيا را به عضويت بپذيرد. در سال 1973، كارتر خارج از جورجيا كاملا ناشناخته بود و عده بسيار زيادي معتقد بودند اين ايالت در اختيار لستر مدوكس15، فرماندار سابق، و مرحوم سناتور ريچارد راسل16 است.
بنابراين، اين تصديق موردن حائز اهميت است كه كارتر همچون يك «ستاره سياسي در حال اوج گيري» (اين كلمات را اسپات لايت پيشنهاد كرد و موردن پذيرفت) جذب شد، نه به دليل تمايل به گسترش دايره عضويت كميسيون. گفته هاي موردن تلويحا تاييد مي كند كه كميسيون سه جانبه كارتر را براي اموري بزرگ آماده مي كرد- مانند كاخ سفيد. اين امر توضيح مي دهد كه چرا و چگونه چشمه منابع مالي كارتر همواره مي جوشيد.
موردن خود پيشنهاد كرد براي «فهم بهتر» كميسيون سه جانبه شماره 20 دسامبر مجله تايم مطالعه شود.
هنري گرون والد، مديرمسئول آن زمان تايم، بيلدربرگي بود. وي با بيلدربرگ همكاري منظمي داشت و هرگز از دستورهاي اين گروه، براي سرپوش گذاشتن بر اطلاعات نشست هاي آن سرپيچي نكرد. وي دعوت لابي آزادي را براي مصاحبه درباره فعاليت هايش در چارچوب بيلدربرگ رد كرد.
گزارش تايم، شماره 20 دسامبر، روايت همدردي آميز از اتكاي كارتر به موسسه بروكينگز17 و كميسيون سه جانبه براي تامين نيروي كاري مستعد در دولت جديد است.
تايم گزارش كرد:
«آرتور ام. سلزينگر كوچك18، مورخ، در وال استريت ژورنال گزارش كرد كه همين ماه گذشته وي كوشيد جمعي از مخاطبان متشكل از روشنفكران و روزنامه نگاران پاريس را متقاعد كند كه كميسيون ]سه جانبه[ يك سازمان خوش نام است و نه يك «توطئه هولناك بانكداران» كه به فكر خانواده راكفلر متبادر شده باشد.»

قسمت بعدی

 

1- Mark warner
2- Barry Goldwater
3- The Trilateral Commission
4- Off-season
5-Kenneth Clark
6- The National Press Club
7- Sintra
8 Forrest Murden
9 Council on Foreign Relations CFR
10 Henry JHeinz II
11 Theresa
12John Kerry
13 Logan Act
14Primaries
15Lester Maddox
16Richard Russell
17The Brookings Institution
18Arthur MSchlesinger Jr



:: برچسب‌ها: بیلدربرگ , توطئه گران , رسانه ها , آلمان ,
:: بازدید از این مطلب : 1094
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

فوكویاما، (از اندیشمندان غربی) در كنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه»

شیعه، پرنده‌ای است كه افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده‌ای كه دو بال دارد: یك بال سبز و یك بالسرخ.

عاشورا و حماسة پر شكوه آن پدیده‌ای است كه همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشكار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است كه دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیه‌سازی و بهره‌گیری از این واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوه‌های مقدّس و آسمانی بیافرینند. برای مثال، در سه كنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، «فرانسیس فوكویاما» كتاب پایان تاریخ خود را ارائه كرد. این كتاب در برابر كتاب برخورد تمدّن‌ها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوكویاما مدّعی است كه خرده تمدن‌ها و فرهنگ‌های جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده می‌شوند و رسانه‌ها، دنیا را به سمت دهكدة واحد پیش می‌برند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد شد. بنابراین، برای پیش‌گیری از این جنگ باید یكی را به عنوان كدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت می‌كند كه كدخدا، امریكا است. فوكویاما می‌گوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارك ثابت می‌كند كه برنده نبرد آخرالزمان شیعیان هستند.

فوكویاما در كنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» می‌گوید:

شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ما است. پرنده‌ای که دو بال دارد:یک بال سبز ویک بال سرخ.

او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت‌طلبی كه ریشه در كربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر كرده است، معرفی می‌كند.

فوكویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد كه اهمیّتش بسیار است. او می‌گوید:

این پرنده زرهی به نام ولایت‌پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می‌شود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین می‌برند، بیشتر می‌شود.

فوكویاما، مهندسی معكوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی می‌كند و می‌نویسد:
مهندسی معكوس برای شیعیان این است كه ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمی‌توانید به ساحت قدسی كربلا و مهدویّت تجاوز كنید... برای پیروزی بر یك ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی این‌ها را به رفاه‌طلبی تبدیل كنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعة شیعه رخت می‌بندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و كربلا و ولی فقیه بتراشید.

فوكویاما برای این كار، مكتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه كرد. مكتبی كه قدمتش به 1987 میلادی بر می‌گردد. طرفداران این مكتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد.  فوكویاما به آن‌ها توصیه می‌كند در فیلم‌هایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان می‌‌گویند، بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوكویاما، فیلم‌هایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به كارگیری مؤلّفه‌های احساسی برنامه‌های شهید آوینی، با همان تیپ‌ها و همان دیالوگ‌ها كه شهید آوینی‌ می‌گفت.

فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه‌ در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی كربلا و بر اساس الگوی عملیّات كربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنةكربلا، فیلم جن‌گیر كه در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.

نكته:

در تمامی این فیلم‌ها، بر اساس نظریة فوكویاما، امام حسین(ع) و كربلا، یك طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریكایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمان‌های شیعی. هنر پیشه‌ها تا پایان فیلم ناشناخته‌اند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقش‌های قدسی بازی می‌كنند.




 



:: برچسب‌ها: شیعه , فوکویاما-اورشلیم , کبوتر ,
:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 

گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي.  

 اشاره:
«توطئه گران بين المللي» روايت جذاب و تكان دهنده «جيم تاكر»، روزنامه نگار مشهور، از پشت پرده «كلوپ سري بيلدربرگ» است. چنانكه خوانندگان روزنامه «كيهان» مي دانند، افشاي ماهيت و هويت محافل پنهان سياسي همواره يكي از دغدغه هاي صفحه پاورقي «نيمه پنهان» بوده و هست، پيش از اين، بارها در «كيهان» به ماهيت كلوپ سري بيلدربرگ پرداخته و از قضاء، آن افشاگري ها با مباحثات و منازعات رسانه اي نيز همراه شده است. چهارم تيرماه 1386 براي نخستين بار در كشور، كيهان گزارشي با عنوان «بيلدربرگ؛ دولت نامرئي جهان» درباره چگونگي تأسيس، تشكيلات و اهداف بيلدربرگ چاپ كرد و سپس براساس آن در تير 1387 در مقاله «اصلاح طلبان فراموشكار» به مناسبات سياستمداران اصلاح طلب با اين كلوپ مخفي اشاره كرد. در 16 تير 1387 نيز در مقاله «چرا بيلدربرگ، عبدالكريم سروش را برگزيد؟» روند اهداء جوايز اين كلوپ به روشنفكران سكولار ايران مورد نقد و بررسي قرار گرفت. بنابراين، با توجه به جاي پاي بيلدربرگ در محافل سياسي- روشنفكري كشورهاي مختلف، معرفي بيشتر و آشنايي ژرف تر با هويت و ماهيت آن ضروري به نظر مي رسد؛ خصوصاً اينكه كتاب «توطئه گران بين المللي» يك گزارش مشروح از «نشست هاي سري بيلدربرگ» است و مخاطبان را به هزار توي ماجراهايي تكان دهنده و درس آموز مي كشاند.
اين كتاب اخيراً توسط «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و با ترجمه «وحيد رضا نعيمي» در 311 صفحه روانه بازار نشر شده است و از اين شماره به صورت پاورقي در اختيار مخاطبان قرار خواهد گرفت. بديهي است كه بايد توجه داشت اين اثر از نگاه يك روزنامه نگار غربي تدوين و تحرير گشته و بايد در همان چارچوب نيز مورد نقد و بررسي واقع شود.
روزنامه كيهان
بيلدربرگ چيست؟
گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي. هر سال چند نفر جديد دعوت مي شوند كه اگر حضور آنها سودمند تشخيص داده شود، به نشست هاي بعدي راه مي يابند. در غير اين صورت، از گردونه حذف مي شوند. تصميم هايي كه حاضران در اين نشست هاي مخفي به آن مي رسند، بر سرنوشت هر آمريكايي و بيشتر كشورهاي جهان تأثير مي گذارد.
اين كتاب تاريخچه و اقدامات گروهي سري، به نام بيلدربرگ، و نيز فعاليت هاي يك گزارشگر با شهامت- جيم پي. تاكر كه تقريباً چهل سال است بيلدربرگ را تعقيب مي كند- را بررسي مي كند تا توجه همگان را به اقدامات گروهي جلب كند كه بسياري آن را «دولت سايه جهان» مي خوانند. اين داستان وي است.
بيلدربرگ: تاريخچه طولاني و سري آن
ريشه بيلدربرگ به قرن ها پيش برمي گردد كه صراف هاي بين المللي اقتصاد را دستكاري مي كردند تا جيب خود را پر كنند و مردم عالي را به بردگي بكشند.
خانواده روچيلد در انگليس واروپا قرن هاست به طور پنهاني با ديگر سرمايه گذاران ديدار مي كنند، همان طور كه اعضاي خانواده راكفلر در آمريكا اين كار را مي كنند.
در ابتدا، خانواده روچيلد «سپر سرخ ها»1 بودند كه وجه تسميه آن علامتي بود كه بر در خانه هاي خود مي آويختند و خانواده راكفلر را در آلمان، از رهگذر محصول كشاورزي آن، «راي فيلدز»2 ]مزارع چاودار[ مي خواندند.
يكي از مهم ترين نشست ها از اين دست در بهار سال 1908 به رياست سناتور نلسون الدريچ3، سناتوري از ايالت رودآيلند4، تشكيل شد. خانواده وي با خاندان راكفلر وصلت كرد و نام خانوادگي نلسون الدريچ راكفلر، فرماندار فقيد، ناشي از همين وصلت است. اين نشست در جزيره جكيل5 در ساحل ايالت جورجيا برگزار شد.
شادروان بي سي فوربز6، سردبير مجله فوربز، وقايع اين نشست با شركت ثروتمندان جهان را گزارش كرد. هنري ديويدسون7 از شركت جي پي مورگان8، فرانك واندرليپ 9 رئيس بانك نشنال سيتي10، پل واربرگ 11 از شركت كان لوب 12 واي پيات اندرو 13 معاون وزارت خزانه داري آمريكا به همراه الدريچ در اين نشست شركت كردند.
ماحصل اين نشست سري، برنامه نظام پولي-علمي ايالات متحده بود. آنها اين قدرت را داشتند كه كنگره را براي تشكيل شوراي فدرال رزرو زير فشار بگذارند. اين شورا متشكل از گروهي خصوصي از بانكداران هستند كه براي شكل دهي به عرضه پول تشكيل جلسه مي دهند.
اما در سال 1954، سرمايه گذاران بين المللي به اين نتيجه رسيدند كه جهان به قدري كوچك و منافع آنها به قدري درهم تنيده شده است كه بايد نشست هاي منظم و ساليانه داشته باشند. آن سال، آنها در هتل بيلدربرگ در هلند تشكيل جلسه دادند و نام «بيلدربرگ» را روي خودشان گذاشتند.
از آن پس، آنها پشت ديوارهاي محصور و با حضور نگهبان هاي مسلح در تفريح گاه هاي مجلل ديدار مي كردند. پنهان كاري تا مدت كوتاهي برقرار بود تا اينكه وست بروك پگلر14، روزنامه نگار فقيد، موضوع بيلدربرگ را در سال 1957 برملا كرد. اما مقررات محرمانه بودن مفاد جلسات همچنان برقرار است كه براساس آن، جلسات به طور خصوصي برگزار مي شود و شركت كنندگان از صحبت كردن علني در مورد جزئيات نشست ها منع شده اند.
پگلر، در ماه آوريل 1957، دو ستون خود را كه در چند نشريه درج مي شد، به بيلدربرگ اختصاص داد، هرچند كه وي اسم اين گروه را نمي دانست.
پگلر نوشت: «وقتي مجموعه غريبي از 67 طراح و داعيه دار سرنوشت اقتصادي و سياسي كشورهاي غربي ما كه به چند زبان صحبت و خودشان صلاحيت خود را تأييد مي كنند، پنهاني در جزيره اي در ساحل برانزويك 15 در ايالت جورجيا گرد هم مي آيند، در اين باره حتي يك كلمه هم فراتر از يك گزارش عادي و كوچك اسوشيتدپرس به مطبوعات مشهور نمي رسد. اتفاق اسرار آميزي در شرف وقوع است.»
پگلر گزارش كرد كه رالف مك گيل16، سردبير فقيد نشريه آتلانتا كانستيتوشن17 و آرتور هايس سالزبرگر18، ناشر نيويورك تايمز، به شرط رازداري در اين نشست شركت كرده بودند. از آن زمان، دونالد گراهام 19 و جيمي لي هو گلند20 كه به ترتيب ناشر و معاون سردبير واشنگتن پست بودند، به طور منظم در بيلدربرگ شركت كرده اند. تمام شبكه هاي خبري تلويزيوني كه در اين نشست ها شركت كرده اند، همه قول داده اند از مقررات رازداري تبعيت كنند.
بيلدربرگ كه نوعاً در اقامتگاهي مجلل نزديك شهري كوچك تشكيل جلسه مي دهد، «اطلاعيه مطبوعاتي» كوتاهي را در اختيار نشريه محلي- ترجيحاً يك هفته نامه- قرار مي دهد. هدف از اين اطلاعيه اين است كه ورود نگهبان هاي مسلح، حركت كاروان هاي خودرو، لنگر انداختن قايق هاي تفريحي و فرود هليكوپترهايي كه افراد ناشناسي را به پشت ديوارهاي محصور منتقل مي كنند، باعث سلب آرامش خاطر مردم محلي نشود.
اين اطلاعيه مطبوعاتي هر سال يكسان است و فقط مكان و تاريخ آن به روز مي شود. از اين اطلاعيه حداكثر چنين برآورد مي شود كه افرادي براي سه روز استراحت مطلق به طور خصوصي گردهم مي آيند. در غير اين صورت سكوت خبري مطلق اعمال مي شود. سكوت خبري در ايالات متحده تقريباً كامل است. وقتي نمي خواهند كلمه بيلدربرگ در روزنامه هاي بزرگ و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني ظاهر شود، فشار روي اسوشيتدپرس بديهي است. اين رسانه ها مشتري بزرگ تري هستند و در مقايسه با يك نشريه محلي با تيراژ محدود پول بسيار بيشتري مي دهند.
نشريات شهرهاي كوچك براي اخبار مربوط به بيرون شهر به اسوشيتدپرس متكي هستند، حتي براي پوشش خبري رخدادهاي مربوط به مجلس ايالتي. آنها به سختي مي كوشند از اخبار شوراي شهر و تيم فوتبال دبيرستان عقب نمانند. آنها از وجود بيلدربرگ هيچ نمي دانند، مگر آنكه مستقيماً به آنها اطلاع داده شود.
با وجود آنكه بيلدربرگ اهميت نشست ها را انكار مي كند، سوابق امر چيز ديگري نشان مي دهد. نشريه اسپات لايت كه اكنون از انتشار بازمانده است، براساس اطلاعات به دست آمده از بيلدربرگي ها، از پيش، گزارش هايي درباره پايان جنگ سرد، سقوط مارگارت تاچر از مقام نخست وزيري انگليس و عهدشكني جورج بوش پدر براي بالانبردن ماليات منتشر كرد.
اين اواخر كه رسانه هاي جريان غالب در سال 2002 معتقد بودند كه تهاجم به عراق تا اواخر تابستان يا اوايل پاييز آغاز خواهد شد، نشريه آمريكن فري پرس گزارش كرد كه تجاوزي تا سال 2003 رخ نخواهد داد. جنگ در ماه مارس 2003 آغاز شد.
دانستن مسائلي كه دربيلدربرگ رخ مي دهد، چه بسا گوشه اي كوچك از تصوير آينده جهان به دست دهد.
بيلدربرگ: «نظريه» يا حقيقت توطئه؟
هنگامي كه كاشف به عمل مي آيد كه سرمايه گذاران بين المللي، سران كشورها و مقامات بلندپايه دولتي در خفا مشغول انجام امور مربوط به عموم هستند، صحبت از «نظريه هاي توطئه» به ميان مي آيد. اما به زودي اسامي و شماره تلفن هايي را در اختيارتان خواهم گذاشت كه خود مي توانيد بررسي كنيد و اين توطئه گران بيلدربرگ را به چالش بكشيد كه انكار مي كنند كه:
¤ بهار هر سال، معمولاً در اواخر مه يا اوايل ژوئن، در مكاني مخفي ديدار مي كنند. اقامتگاه انحصاري آنها ظهر چهارشنبه، پيش از آغاز نشست بيلدربرگ در روز پنجشنبه كه تا يكشنبه طول مي كشد، به كلي بسته مي شود. اقامتگاه از تمام افراد غيربيلدربرگي تخليه مي شود. نگهبان هاي مسلح اقامتگاه را به كلي مي بندند تا از نزديك شدن سايرين پيشگيري كنند.
¤ تمام شركت كنندگان بيلدربرگ و كارمندان آنها و نيز تمام كاركنان اقامتگاه سوگند رازداري ياد مي كنند كه هيچ چيزي راگزارش نكنند. روزنامه هاي همكار شامل واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز، هيچ چيز گزارش نمي كنند. آنها به سوگند رازداري خود پايبند هستند كه اجازه مي دهند روزنامه هايشان حقايق را نادرست منتشر كنند، تا اينكه مخاطره برملا كردن بيلدربرگ را به جان بخرند. هيچ كس تقريباً هرگز كلمه بيلدربرگ را در اين روزنامه ها نخواهد خواند يا در اخبار شبكه هاي سراسري راديويي و تلويزيوني نخواهد شنيد، چون همه آنها سوگند رازداري به جا آورده اند. (به علت پوشش خبري گسترده در سال هاي اخير در اروپا، نيويورك تايمز پس از نشست سال 2004 در شهر استرزا21، تفسيري فكاهي درج كرد و نظريه هاي توطئه را مردود دانست.»
تعقيب بيلدربرگ به مدت 28 سال هيجان انگيزترين مأموريت زندگي كاري من در مطبوعات بوده است، كه 20 سال اول آن در مطبوعات جريان غالب سپري شد. من سمت هاي بالايي داشتم- سردبير شب واشنگتن ديلي نيوز كه اكنون از انتشار بازمانده است، سردبير مارتينزويل (ويرجينيا) بولتن22، ويراستار فني تايمز، ديسپچ23 در ريچموند24 (ويرجينيا) و دستيار سردبير خبر در بيكن- جورنال25 در شهر اكرن26 (اوهايو).
بهار 1975، براي هميشه در ذهن من ثبت شده است. ويليس كارتو 27 براي راه اندازي مجله اي كه قرار بود اسپات لايت نام داشته باشد، با من مصاحبه مي كرد. كارتو به طور رسمي خزانه دار گروه لابي آزادي28 بود، اما موقعيت وي فراتر از آن بود. وي كه اين نهاد توده گرا را در سال 1955 بنيان گذاشته بود، خود لابي آزادي بود.
وي پرسيد عقيده ام درباره بيلدربرگ چيست. هرگز اسم بيلدربرگ به گوشم نخورده بود.خلاصه شفاهي كوتاهي به اطلاع من رساند و مطالب زيادي از تحقيقات لابي آزاد را در اختيارم گذاشت تا بخوانم. اين مطالب نه فقط شامل خبرنامه هاي اين نهاد- ماهنامه نامه آزادي و «خبر دست اول آزادي»29 - بلكه نسخه هايي از ستون نوشته هاي وست بروك پگلر، روزنامه نگار فقيد بزرگ بود كه براي اولين بار اين نشست ها را از فواصل دور مشاهده كرد و در دهه 1950 درباره آنها نوشته بود.
مات و مبهوت بودم. چطور مي شد، من كه تمام زندگي بزرگسالي را در حالي گذرانده بودم كه صداي دستگاه تلكس اسوشيتدپرس، يونايتدپرس، اينترنشنال و ساير خبرگزاري ها در گوشم مي پيچيد و در مجلاتي كار كرده بودم كه كاركنان آن در دوردست ها در سراسر جهان حضور داشتند، از اين شخصيت ها چيزي نشنيده بودم؟ ديلي نيوز از مجلات گروه اسكريپس-هاوارد30 بود. مقر اين گروه در طبقه سوم در كنار تحريريه نيوز بود. من در نيوز ويراستار فني بودم و با كاركنان اسكريپس-هاوارد در واشنگتن ارتباط زيادي داشتم. و اين سالي بود- 1975- كه كار گزارشگري را آغاز كردم، و اكنون به مدت سه دهه است كه به طور جدي براي پيگيري اين نشست سري فعاليت مي كنم تا آن را به اطلاع عموم برسانم، نشستي كه قدرتمندترين فعالان اقتصادي، دلالان قدرت و سياستمداران جهان را گرد هم مي آورد.
طولي نكشيد كه فهميدم بيلدربرگ سران رسانه ها را جذب توطئه سري خود كرده و دستور سكوت مطلق خبري را در ايالات متحده صادر كرده بود. در اروپا نشريه اسپات لايت در مورد بيلدربرگ تبليغات زيادي مي كرد و اكنون نشريه آمريكن فري پرس اين كار را دنبال مي كند، اما سكوت خبري تقريباً كامل در ايالات متحده همچنان حكمفرماست.
بيلدربرگ مجمع نيرومندي متشكل از سرمايه گذاران، صاحبان صنايع بزرگ و فعالان عرصه سياست است.
اين مجمع دربرگيرنده افراد معتقد به بين المللي گرايي همچون ديويد راكفلر بانكدار، سران دولت هاي اروپايي و مقامات بلندپايه دولت آمريكا- كاخ سفيد، وزارت دفاع، وزارت خارجه، كنگره و غيره- است.
رؤساي جمهوري سابق آمريكا- بيل كلينتون و جرالد فورد- در بيلدربرگ شركت كرده اند. اما رئيس جمهور كنوني نمي تواند، زيرا كاركنان كاخ سفيد هر روز جدول كاري كامل وي را دريافت مي كنند- به اندازه كتابي با جلد كاغذي كه هر دقيقه كار وي را توضيح مي دهد. حتي برنامه هاي وي در «تعطيلات كاري» - تنها مرخصي اي كه وي مي تواند بگيرد- نيز مشخص مي شود. رئيس جمهور به هيچ وجه نمي تواند سه روز بدون اطلاع از محل اقامت خود غايب شود و اگر رئيس جمهور فعلي به نشست بيلدربرگ مي رفت، حتي رسانه هاي كنترل شده هم زير فشار قرار مي گرفتند كه غيبت رئيس جمهور را از انظار عمومي و پنهان شدن وي را پشت دروازه هاي قفل شده نشست بيلدربرگ، توضيح دهند.
مسئولان بلندپايه واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز و هر سه شبكه تلويزيوني بزرگ بارها با قول رازداري براي گزارش هيچ چيزو استفاده نكردن از كلمه بيلدربرگ در بيلدربرگ حاضر شده اند. به استثناي چند حادثه كوچك و بي اهميت كه در آن كلمه بيلدربرگ ناخواسته چاپ شده است- هر چه باشد نمي توان تشكيل جلسه داد و به 900 نفر كارمند بخش خبر نيويورك تايمز در مورد اين سكوت خبري تذكر داد- به اين قول وفا شده است.
كلمه بيلدربرگ فقط زماني در نيويورك تايمز درج شد كه يكي از چهره هاي برجسته آن در اين نشست درگذشت و اين كلمه غفلتاً از زير دست نويسنده سوگنامه و سردبيران وي در رفت. و همان طور كه قبلاً گفته شد، نيويورك تايمز با درج داستاني فكاهي در سال 2004 به توفاني از تبليغات و انتقاد در اروپا پاسخ داد و به جهانيان اطمينان خاطر داد كه هيچ توطئه اي در كار نيست.
اين كلمه چهاربار در واشنگتن پست درج شد - روزنامه اي كه ناشران متوالي آن از زمان برگزاري نخستين نشست بيلدربرگ در سال 1954، در آن شركت كرده اند. يك مورد آن در شرح حال ستايش آميز از ورنون جردن 31 از اعضاي برجسته بيلدربرگ رخ داد.
موردي ديگر، در شرح حالي چند بخشي از دن كويل، معاون وقت رئيس جمهور بود.اين حقيقت كه كويل در نشست بيلدربرگ شركت كرده بود، گذرا و در لابه لاي خطوط يكي از متون ذكر شد. (اتفاقي نيست كه واشنگتن پست نوشت كه ديويد راكفلر تحت تأثير عملكرد كويل در آن نشست حضور يافت.)
مورد ديگر در گزارشي در صفحات داخلي درباره ستايش از چگونگي مجازات اقتصادي اتريش به دليل برگزاري انتخابات منصفانه اي بود كه در آن حزب ملي گراي يورگ هايدر 32 دستاوردهاي بزرگي كسب كرده بود. در زمره فهرست نشست هاي مهمي كه براي برگزاري در اتريش برنامه ريزي شده اما تغيير كرده بود، واشنگتن پست از بيلدربرگ نام برد - اما گفت مكان برگزاري آن به فرانسه منتقل شده است، در حالي كه اين نشست در بلژيك خارج از بروكسل برگزار مي شد.
سپس در سوگنامه اي كه روز 3 دسامبر 2004 براي شاهزاده برنارد هلندي 33 در واشنگتن پست درج شد، آمده بود: «افتخار تأسيس گروه برجسته بيلدربرگ- يك مجمع گفت وگوي سري ساليانه براي سياستمداران، انديشمندان و فعالان اقتصادي- نصيب وي مي شود كه از سال 1954 تا 1976 رئيس آن بود.» واشنگتن پست اشاره اي به دخالت ديرينه خود در اين نهاد سري بين المللي نكرد.

 منابع

1

 

- Red Shields                                             
2- Rye Fields
3- Nelson Aldrich
4- Rohode Island
5- Jeky II
6- BC Forbes
7- Henry Davidson
8-JP Morgan and Co
9- Frank Vanderlip
10- The National City Bank
11- Paul Warburg
12- Kuhn Loeb and Co
13- A Piatt Andrew
14- Westbrook Pegler
15- Brunswick
16- Relph McGill
17- The Atlanta Constitution
18- Arthur Hayes Sulzberger
10- Donald Graham
20- Jimmy Lee Hoagland
21- Stresa
22- Martinsvill Bulletin
23- Times-Dispatch
24- Richmond
25- Beacon-Journal
26- Akron
27- Willis Carto
28- Liberty Lobby
29- Libery Lowdown
30- Scripps-Howard
31- Vernon Jordan
32- Joerg Haider
33- Prince Bernhard of Netherlands



:: بازدید از این مطلب : 611
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 

گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي.  

 اشاره:
«توطئه گران بين المللي» روايت جذاب و تكان دهنده «جيم تاكر»، روزنامه نگار مشهور، از پشت پرده «كلوپ سري بيلدربرگ» است. چنانكه خوانندگان روزنامه «كيهان» مي دانند، افشاي ماهيت و هويت محافل پنهان سياسي همواره يكي از دغدغه هاي صفحه پاورقي «نيمه پنهان» بوده و هست، پيش از اين، بارها در «كيهان» به ماهيت كلوپ سري بيلدربرگ پرداخته و از قضاء، آن افشاگري ها با مباحثات و منازعات رسانه اي نيز همراه شده است. چهارم تيرماه 1386 براي نخستين بار در كشور، كيهان گزارشي با عنوان «بيلدربرگ؛ دولت نامرئي جهان» درباره چگونگي تأسيس، تشكيلات و اهداف بيلدربرگ چاپ كرد و سپس براساس آن در تير 1387 در مقاله «اصلاح طلبان فراموشكار» به مناسبات سياستمداران اصلاح طلب با اين كلوپ مخفي اشاره كرد. در 16 تير 1387 نيز در مقاله «چرا بيلدربرگ، عبدالكريم سروش را برگزيد؟» روند اهداء جوايز اين كلوپ به روشنفكران سكولار ايران مورد نقد و بررسي قرار گرفت. بنابراين، با توجه به جاي پاي بيلدربرگ در محافل سياسي- روشنفكري كشورهاي مختلف، معرفي بيشتر و آشنايي ژرف تر با هويت و ماهيت آن ضروري به نظر مي رسد؛ خصوصاً اينكه كتاب «توطئه گران بين المللي» يك گزارش مشروح از «نشست هاي سري بيلدربرگ» است و مخاطبان را به هزار توي ماجراهايي تكان دهنده و درس آموز مي كشاند.
اين كتاب اخيراً توسط «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و با ترجمه «وحيد رضا نعيمي» در 311 صفحه روانه بازار نشر شده است و از اين شماره به صورت پاورقي در اختيار مخاطبان قرار خواهد گرفت. بديهي است كه بايد توجه داشت اين اثر از نگاه يك روزنامه نگار غربي تدوين و تحرير گشته و بايد در همان چارچوب نيز مورد نقد و بررسي واقع شود.
روزنامه كيهان
بيلدربرگ چيست؟
گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي. هر سال چند نفر جديد دعوت مي شوند كه اگر حضور آنها سودمند تشخيص داده شود، به نشست هاي بعدي راه مي يابند. در غير اين صورت، از گردونه حذف مي شوند. تصميم هايي كه حاضران در اين نشست هاي مخفي به آن مي رسند، بر سرنوشت هر آمريكايي و بيشتر كشورهاي جهان تأثير مي گذارد.
اين كتاب تاريخچه و اقدامات گروهي سري، به نام بيلدربرگ، و نيز فعاليت هاي يك گزارشگر با شهامت- جيم پي. تاكر كه تقريباً چهل سال است بيلدربرگ را تعقيب مي كند- را بررسي مي كند تا توجه همگان را به اقدامات گروهي جلب كند كه بسياري آن را «دولت سايه جهان» مي خوانند. اين داستان وي است.
بيلدربرگ: تاريخچه طولاني و سري آن
ريشه بيلدربرگ به قرن ها پيش برمي گردد كه صراف هاي بين المللي اقتصاد را دستكاري مي كردند تا جيب خود را پر كنند و مردم عالي را به بردگي بكشند.
خانواده روچيلد در انگليس واروپا قرن هاست به طور پنهاني با ديگر سرمايه گذاران ديدار مي كنند، همان طور كه اعضاي خانواده راكفلر در آمريكا اين كار را مي كنند.
در ابتدا، خانواده روچيلد «سپر سرخ ها»1 بودند كه وجه تسميه آن علامتي بود كه بر در خانه هاي خود مي آويختند و خانواده راكفلر را در آلمان، از رهگذر محصول كشاورزي آن، «راي فيلدز»2 ]مزارع چاودار[ مي خواندند.
يكي از مهم ترين نشست ها از اين دست در بهار سال 1908 به رياست سناتور نلسون الدريچ3، سناتوري از ايالت رودآيلند4، تشكيل شد. خانواده وي با خاندان راكفلر وصلت كرد و نام خانوادگي نلسون الدريچ راكفلر، فرماندار فقيد، ناشي از همين وصلت است. اين نشست در جزيره جكيل5 در ساحل ايالت جورجيا برگزار شد.
شادروان بي سي فوربز6، سردبير مجله فوربز، وقايع اين نشست با شركت ثروتمندان جهان را گزارش كرد. هنري ديويدسون7 از شركت جي پي مورگان8، فرانك واندرليپ 9 رئيس بانك نشنال سيتي10، پل واربرگ 11 از شركت كان لوب 12 واي پيات اندرو 13 معاون وزارت خزانه داري آمريكا به همراه الدريچ در اين نشست شركت كردند.
ماحصل اين نشست سري، برنامه نظام پولي-علمي ايالات متحده بود. آنها اين قدرت را داشتند كه كنگره را براي تشكيل شوراي فدرال رزرو زير فشار بگذارند. اين شورا متشكل از گروهي خصوصي از بانكداران هستند كه براي شكل دهي به عرضه پول تشكيل جلسه مي دهند.
اما در سال 1954، سرمايه گذاران بين المللي به اين نتيجه رسيدند كه جهان به قدري كوچك و منافع آنها به قدري درهم تنيده شده است كه بايد نشست هاي منظم و ساليانه داشته باشند. آن سال، آنها در هتل بيلدربرگ در هلند تشكيل جلسه دادند و نام «بيلدربرگ» را روي خودشان گذاشتند.
از آن پس، آنها پشت ديوارهاي محصور و با حضور نگهبان هاي مسلح در تفريح گاه هاي مجلل ديدار مي كردند. پنهان كاري تا مدت كوتاهي برقرار بود تا اينكه وست بروك پگلر14، روزنامه نگار فقيد، موضوع بيلدربرگ را در سال 1957 برملا كرد. اما مقررات محرمانه بودن مفاد جلسات همچنان برقرار است كه براساس آن، جلسات به طور خصوصي برگزار مي شود و شركت كنندگان از صحبت كردن علني در مورد جزئيات نشست ها منع شده اند.
پگلر، در ماه آوريل 1957، دو ستون خود را كه در چند نشريه درج مي شد، به بيلدربرگ اختصاص داد، هرچند كه وي اسم اين گروه را نمي دانست.
پگلر نوشت: «وقتي مجموعه غريبي از 67 طراح و داعيه دار سرنوشت اقتصادي و سياسي كشورهاي غربي ما كه به چند زبان صحبت و خودشان صلاحيت خود را تأييد مي كنند، پنهاني در جزيره اي در ساحل برانزويك 15 در ايالت جورجيا گرد هم مي آيند، در اين باره حتي يك كلمه هم فراتر از يك گزارش عادي و كوچك اسوشيتدپرس به مطبوعات مشهور نمي رسد. اتفاق اسرار آميزي در شرف وقوع است.»
پگلر گزارش كرد كه رالف مك گيل16، سردبير فقيد نشريه آتلانتا كانستيتوشن17 و آرتور هايس سالزبرگر18، ناشر نيويورك تايمز، به شرط رازداري در اين نشست شركت كرده بودند. از آن زمان، دونالد گراهام 19 و جيمي لي هو گلند20 كه به ترتيب ناشر و معاون سردبير واشنگتن پست بودند، به طور منظم در بيلدربرگ شركت كرده اند. تمام شبكه هاي خبري تلويزيوني كه در اين نشست ها شركت كرده اند، همه قول داده اند از مقررات رازداري تبعيت كنند.
بيلدربرگ كه نوعاً در اقامتگاهي مجلل نزديك شهري كوچك تشكيل جلسه مي دهد، «اطلاعيه مطبوعاتي» كوتاهي را در اختيار نشريه محلي- ترجيحاً يك هفته نامه- قرار مي دهد. هدف از اين اطلاعيه اين است كه ورود نگهبان هاي مسلح، حركت كاروان هاي خودرو، لنگر انداختن قايق هاي تفريحي و فرود هليكوپترهايي كه افراد ناشناسي را به پشت ديوارهاي محصور منتقل مي كنند، باعث سلب آرامش خاطر مردم محلي نشود.
اين اطلاعيه مطبوعاتي هر سال يكسان است و فقط مكان و تاريخ آن به روز مي شود. از اين اطلاعيه حداكثر چنين برآورد مي شود كه افرادي براي سه روز استراحت مطلق به طور خصوصي گردهم مي آيند. در غير اين صورت سكوت خبري مطلق اعمال مي شود. سكوت خبري در ايالات متحده تقريباً كامل است. وقتي نمي خواهند كلمه بيلدربرگ در روزنامه هاي بزرگ و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني ظاهر شود، فشار روي اسوشيتدپرس بديهي است. اين رسانه ها مشتري بزرگ تري هستند و در مقايسه با يك نشريه محلي با تيراژ محدود پول بسيار بيشتري مي دهند.
نشريات شهرهاي كوچك براي اخبار مربوط به بيرون شهر به اسوشيتدپرس متكي هستند، حتي براي پوشش خبري رخدادهاي مربوط به مجلس ايالتي. آنها به سختي مي كوشند از اخبار شوراي شهر و تيم فوتبال دبيرستان عقب نمانند. آنها از وجود بيلدربرگ هيچ نمي دانند، مگر آنكه مستقيماً به آنها اطلاع داده شود.
با وجود آنكه بيلدربرگ اهميت نشست ها را انكار مي كند، سوابق امر چيز ديگري نشان مي دهد. نشريه اسپات لايت كه اكنون از انتشار بازمانده است، براساس اطلاعات به دست آمده از بيلدربرگي ها، از پيش، گزارش هايي درباره پايان جنگ سرد، سقوط مارگارت تاچر از مقام نخست وزيري انگليس و عهدشكني جورج بوش پدر براي بالانبردن ماليات منتشر كرد.
اين اواخر كه رسانه هاي جريان غالب در سال 2002 معتقد بودند كه تهاجم به عراق تا اواخر تابستان يا اوايل پاييز آغاز خواهد شد، نشريه آمريكن فري پرس گزارش كرد كه تجاوزي تا سال 2003 رخ نخواهد داد. جنگ در ماه مارس 2003 آغاز شد.
دانستن مسائلي كه دربيلدربرگ رخ مي دهد، چه بسا گوشه اي كوچك از تصوير آينده جهان به دست دهد.
بيلدربرگ: «نظريه» يا حقيقت توطئه؟
هنگامي كه كاشف به عمل مي آيد كه سرمايه گذاران بين المللي، سران كشورها و مقامات بلندپايه دولتي در خفا مشغول انجام امور مربوط به عموم هستند، صحبت از «نظريه هاي توطئه» به ميان مي آيد. اما به زودي اسامي و شماره تلفن هايي را در اختيارتان خواهم گذاشت كه خود مي توانيد بررسي كنيد و اين توطئه گران بيلدربرگ را به چالش بكشيد كه انكار مي كنند كه:
¤ بهار هر سال، معمولاً در اواخر مه يا اوايل ژوئن، در مكاني مخفي ديدار مي كنند. اقامتگاه انحصاري آنها ظهر چهارشنبه، پيش از آغاز نشست بيلدربرگ در روز پنجشنبه كه تا يكشنبه طول مي كشد، به كلي بسته مي شود. اقامتگاه از تمام افراد غيربيلدربرگي تخليه مي شود. نگهبان هاي مسلح اقامتگاه را به كلي مي بندند تا از نزديك شدن سايرين پيشگيري كنند.
¤ تمام شركت كنندگان بيلدربرگ و كارمندان آنها و نيز تمام كاركنان اقامتگاه سوگند رازداري ياد مي كنند كه هيچ چيزي راگزارش نكنند. روزنامه هاي همكار شامل واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز، هيچ چيز گزارش نمي كنند. آنها به سوگند رازداري خود پايبند هستند كه اجازه مي دهند روزنامه هايشان حقايق را نادرست منتشر كنند، تا اينكه مخاطره برملا كردن بيلدربرگ را به جان بخرند. هيچ كس تقريباً هرگز كلمه بيلدربرگ را در اين روزنامه ها نخواهد خواند يا در اخبار شبكه هاي سراسري راديويي و تلويزيوني نخواهد شنيد، چون همه آنها سوگند رازداري به جا آورده اند. (به علت پوشش خبري گسترده در سال هاي اخير در اروپا، نيويورك تايمز پس از نشست سال 2004 در شهر استرزا21، تفسيري فكاهي درج كرد و نظريه هاي توطئه را مردود دانست.»
تعقيب بيلدربرگ به مدت 28 سال هيجان انگيزترين مأموريت زندگي كاري من در مطبوعات بوده است، كه 20 سال اول آن در مطبوعات جريان غالب سپري شد. من سمت هاي بالايي داشتم- سردبير شب واشنگتن ديلي نيوز كه اكنون از انتشار بازمانده است، سردبير مارتينزويل (ويرجينيا) بولتن22، ويراستار فني تايمز، ديسپچ23 در ريچموند24 (ويرجينيا) و دستيار سردبير خبر در بيكن- جورنال25 در شهر اكرن26 (اوهايو).
بهار 1975، براي هميشه در ذهن من ثبت شده است. ويليس كارتو 27 براي راه اندازي مجله اي كه قرار بود اسپات لايت نام داشته باشد، با من مصاحبه مي كرد. كارتو به طور رسمي خزانه دار گروه لابي آزادي28 بود، اما موقعيت وي فراتر از آن بود. وي كه اين نهاد توده گرا را در سال 1955 بنيان گذاشته بود، خود لابي آزادي بود.
وي پرسيد عقيده ام درباره بيلدربرگ چيست. هرگز اسم بيلدربرگ به گوشم نخورده بود.خلاصه شفاهي كوتاهي به اطلاع من رساند و مطالب زيادي از تحقيقات لابي آزاد را در اختيارم گذاشت تا بخوانم. اين مطالب نه فقط شامل خبرنامه هاي اين نهاد- ماهنامه نامه آزادي و «خبر دست اول آزادي»29 - بلكه نسخه هايي از ستون نوشته هاي وست بروك پگلر، روزنامه نگار فقيد بزرگ بود كه براي اولين بار اين نشست ها را از فواصل دور مشاهده كرد و در دهه 1950 درباره آنها نوشته بود.
مات و مبهوت بودم. چطور مي شد، من كه تمام زندگي بزرگسالي را در حالي گذرانده بودم كه صداي دستگاه تلكس اسوشيتدپرس، يونايتدپرس، اينترنشنال و ساير خبرگزاري ها در گوشم مي پيچيد و در مجلاتي كار كرده بودم كه كاركنان آن در دوردست ها در سراسر جهان حضور داشتند، از اين شخصيت ها چيزي نشنيده بودم؟ ديلي نيوز از مجلات گروه اسكريپس-هاوارد30 بود. مقر اين گروه در طبقه سوم در كنار تحريريه نيوز بود. من در نيوز ويراستار فني بودم و با كاركنان اسكريپس-هاوارد در واشنگتن ارتباط زيادي داشتم. و اين سالي بود- 1975- كه كار گزارشگري را آغاز كردم، و اكنون به مدت سه دهه است كه به طور جدي براي پيگيري اين نشست سري فعاليت مي كنم تا آن را به اطلاع عموم برسانم، نشستي كه قدرتمندترين فعالان اقتصادي، دلالان قدرت و سياستمداران جهان را گرد هم مي آورد.
طولي نكشيد كه فهميدم بيلدربرگ سران رسانه ها را جذب توطئه سري خود كرده و دستور سكوت مطلق خبري را در ايالات متحده صادر كرده بود. در اروپا نشريه اسپات لايت در مورد بيلدربرگ تبليغات زيادي مي كرد و اكنون نشريه آمريكن فري پرس اين كار را دنبال مي كند، اما سكوت خبري تقريباً كامل در ايالات متحده همچنان حكمفرماست.
بيلدربرگ مجمع نيرومندي متشكل از سرمايه گذاران، صاحبان صنايع بزرگ و فعالان عرصه سياست است.
اين مجمع دربرگيرنده افراد معتقد به بين المللي گرايي همچون ديويد راكفلر بانكدار، سران دولت هاي اروپايي و مقامات بلندپايه دولت آمريكا- كاخ سفيد، وزارت دفاع، وزارت خارجه، كنگره و غيره- است.
رؤساي جمهوري سابق آمريكا- بيل كلينتون و جرالد فورد- در بيلدربرگ شركت كرده اند. اما رئيس جمهور كنوني نمي تواند، زيرا كاركنان كاخ سفيد هر روز جدول كاري كامل وي را دريافت مي كنند- به اندازه كتابي با جلد كاغذي كه هر دقيقه كار وي را توضيح مي دهد. حتي برنامه هاي وي در «تعطيلات كاري» - تنها مرخصي اي كه وي مي تواند بگيرد- نيز مشخص مي شود. رئيس جمهور به هيچ وجه نمي تواند سه روز بدون اطلاع از محل اقامت خود غايب شود و اگر رئيس جمهور فعلي به نشست بيلدربرگ مي رفت، حتي رسانه هاي كنترل شده هم زير فشار قرار مي گرفتند كه غيبت رئيس جمهور را از انظار عمومي و پنهان شدن وي را پشت دروازه هاي قفل شده نشست بيلدربرگ، توضيح دهند.
مسئولان بلندپايه واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز و هر سه شبكه تلويزيوني بزرگ بارها با قول رازداري براي گزارش هيچ چيزو استفاده نكردن از كلمه بيلدربرگ در بيلدربرگ حاضر شده اند. به استثناي چند حادثه كوچك و بي اهميت كه در آن كلمه بيلدربرگ ناخواسته چاپ شده است- هر چه باشد نمي توان تشكيل جلسه داد و به 900 نفر كارمند بخش خبر نيويورك تايمز در مورد اين سكوت خبري تذكر داد- به اين قول وفا شده است.
كلمه بيلدربرگ فقط زماني در نيويورك تايمز درج شد كه يكي از چهره هاي برجسته آن در اين نشست درگذشت و اين كلمه غفلتاً از زير دست نويسنده سوگنامه و سردبيران وي در رفت. و همان طور كه قبلاً گفته شد، نيويورك تايمز با درج داستاني فكاهي در سال 2004 به توفاني از تبليغات و انتقاد در اروپا پاسخ داد و به جهانيان اطمينان خاطر داد كه هيچ توطئه اي در كار نيست.
اين كلمه چهاربار در واشنگتن پست درج شد - روزنامه اي كه ناشران متوالي آن از زمان برگزاري نخستين نشست بيلدربرگ در سال 1954، در آن شركت كرده اند. يك مورد آن در شرح حال ستايش آميز از ورنون جردن 31 از اعضاي برجسته بيلدربرگ رخ داد.
موردي ديگر، در شرح حالي چند بخشي از دن كويل، معاون وقت رئيس جمهور بود.اين حقيقت كه كويل در نشست بيلدربرگ شركت كرده بود، گذرا و در لابه لاي خطوط يكي از متون ذكر شد. (اتفاقي نيست كه واشنگتن پست نوشت كه ديويد راكفلر تحت تأثير عملكرد كويل در آن نشست حضور يافت.)
مورد ديگر در گزارشي در صفحات داخلي درباره ستايش از چگونگي مجازات اقتصادي اتريش به دليل برگزاري انتخابات منصفانه اي بود كه در آن حزب ملي گراي يورگ هايدر 32 دستاوردهاي بزرگي كسب كرده بود. در زمره فهرست نشست هاي مهمي كه براي برگزاري در اتريش برنامه ريزي شده اما تغيير كرده بود، واشنگتن پست از بيلدربرگ نام برد - اما گفت مكان برگزاري آن به فرانسه منتقل شده است، در حالي كه اين نشست در بلژيك خارج از بروكسل برگزار مي شد.
سپس در سوگنامه اي كه روز 3 دسامبر 2004 براي شاهزاده برنارد هلندي 33 در واشنگتن پست درج شد، آمده بود: «افتخار تأسيس گروه برجسته بيلدربرگ- يك مجمع گفت وگوي سري ساليانه براي سياستمداران، انديشمندان و فعالان اقتصادي- نصيب وي مي شود كه از سال 1954 تا 1976 رئيس آن بود.» واشنگتن پست اشاره اي به دخالت ديرينه خود در اين نهاد سري بين المللي نكرد.

 منابع

1

 

- Red Shields                                             
2- Rye Fields
3- Nelson Aldrich
4- Rohode Island
5- Jeky II
6- BC Forbes
7- Henry Davidson
8-JP Morgan and Co
9- Frank Vanderlip
10- The National City Bank
11- Paul Warburg
12- Kuhn Loeb and Co
13- A Piatt Andrew
14- Westbrook Pegler
15- Brunswick
16- Relph McGill
17- The Atlanta Constitution
18- Arthur Hayes Sulzberger
10- Donald Graham
20- Jimmy Lee Hoagland
21- Stresa
22- Martinsvill Bulletin
23- Times-Dispatch
24- Richmond
25- Beacon-Journal
26- Akron
27- Willis Carto
28- Liberty Lobby
29- Libery Lowdown
30- Scripps-Howard
31- Vernon Jordan
32- Joerg Haider
33- Prince Bernhard of Netherlands



:: بازدید از این مطلب : 791
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 

پوریم یکی از بزرگترین جشن های یهودیان است . یهودیان در جشن پوریم در دو نوبت به قرائت کتاب استر می پردازند . آنان رخداد کشتار ٧۵٨۰۰ تن از ایرانیان را معجزه ایزدی می دانند و به همین مناسبت سیزدهم ماه ادار را روزه می گیرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص می پردازند.

 

« تورات در کتاب استر می گوید : خشایار شاه پادشاه پارس در واپسین روز جشن ١٨۰ روزه که از باده نوشی سرمست بود ، دستور داد شهبانو وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد . شهبانو خودداری ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد.

در شوش یک یهودی به نام مردخای پسر یائیز زندگی می کرد ، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم می گفتند . زمانی که قرار شد از همه بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند استر نیز همراه دختران زیبای بیشمار دیگری به حرمسرای کاخ شوش آورده شد . به رهنمود مردخای استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است . استر بیش از دختران دیگر مورد توجه و دلبستگی پادشاه قرار گرفت به گونه ای که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جای وشتی شهبانو ساخت . ولی استر همانند زمان کودکی دستورات مردخای را فرمانبرداری می کرد. »

ا اینجای داستان به چند نکته باید توجه کرد:

  1. خودداری وشتی از نمایاندن خود ، می فهماند که زن ایرانی خوشنود نیست ملعبه دیگران قرار گیرد . در ضمیر زن ایرانی حجب ، حیا و عفت از روزگاران دور وجود داشته است.
  2. زیبایی استر نیز قابل ملاحظه است چیزی که در درازای تاریخ ، یهود از آن بهره برده و امروز نیز یکی از ابزارهای مهم جاسوسی و نفوذ به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی حکومتها و سازمانهای دولتی و جهانی ، بهره گیری یهود از زنانش می باشد . انان برای به لغزش کشیدن نسل ها هم از حربه ی نمایش زنان بهره برده و می برند.
  3. روشن است پیمانی که او بعنوان شهبانو با پادشاه می بندد بر پایه پنهان کاری است ، او تصمیم به شتر دزدی دارد لکن نخست تخم مرغ دزدی را به اجرا می گذارد . به یهودیانی که برای مقاصدی شوم دین ، عقیده خود را پنهان می کنند و از نام و رسم مقصد بهره می برند آنوسی می گویند . و استر یک آنوسی است . آنسان که پیداست شهبانو ی پادشاه است . رسما تورات می گوید : او فرمانبر مردخای یهودی است.

 

 

« مردخای نیز از سوی پادشاه به مقام مهمی در دربار منصوب می شود . با رهنمود مردخای ، استر علیه هامان « وزیرالوزرا » دسیسه کرده و شاه هامان را اعدام و املاک او را به استر می بخشد . پس از ان پادشاه انگشتر خود را به مردخای داد.

پادشاه به شهبانو استر و مردخای گفت : شما می توانید حکمی برابر میل خود بنام پادشاه برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مهر کنید. »

 ٢۶سده از ماجرای استر ، مردخای و هامان می گذرد شوربختانه تاریخ شناسان ایران بیشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات دروغین زمامداران پرداخته اند . و سلسله های پادشاهی را برایمان آرایشگری کرده اند .
جوان ایرانی از ماجرای دردناک نخبه کشی و ایرانی کشی که در کتاب استر آمده ، خبر ندارد . استر و مردخای توطئه گر را نمی شناسد . هامان « وزیرالوزرا » که مورد خشم یهود قرار گرفته است را نمی شناسد . او نمی داند که هامان در هنر دست میکل آنژ بر سقف نمازخانه سیس تین واتیکان چهره معصومی دارد که به صلیب کشیده شده است.

آیا میکل آنژ دانسته یا ندانسته نمی خواهد رنج و مصیبت مسیح بدست یهودیان را در صورت هامان بنمایاند ؟
آنانی که دم از ایرانی گری ، قومیت و نژاد می زنند از چه طریقی هامان سوزان را که در بسیاری از نقاط جهان برگزار می شود ، به گوش جوان ایرانی رسانده اند؟

 

« مردخای فرمانی بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرمانی که به یهودیان اجازه می داد متحد شوند و بدخواهان خود را از هر قومی که باشند ، بکشند و دارایی شان را به غنیمت بگیرند . تورات می گوید در سراسر کشور همه از یهودیان می ترسیدند تمام حاکمان و استان داران ، مقامات کشوری و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند و بدین سان یهودیان به دشمنان خود تاختند و آنها را از دم شمشیر گذرانده ، کشتند. »

تورات توضیح نمی دهد که چرا همه ی مردم ایران از یهود می ترسیدند چگونه می شود در یک کشور غیر یهودی همه ی قدرت در انحصار یک یهودی قرار گیرد و همه ی مقامات از او بترسند مگر اینکه بپذیریم پادشاهان هخامنشی دست نشاندگان یهود بودند . آنچه که تورات و یهودیان بر آن پافشاری دارند ، این است که آنان در ماجرای پوریم که پانزده ملت ایران را نابود کرده اند و هزاران تن از هنرمندان ، اندیشمندان و مردم عادی را کشته اند ، پیش دستی و قتل عام پیش گیرانه بوده است .
از یهودیان و حامیانشان می پرسیم ، به چه انگیزه مردم سراسر شرق میانه در برابر این قوم نفرت و در دل کینه داشته اند ؟ آیا سبب دشمنی همیشگی آدمی با یهودیان را نمی توان در رفتار حریصانه و نیرنگ گرانه این قوم با دیگران دانست؟

 « تورات می گوید در آن روز آمار کشته شدگان به عرض پادشاه رسید . او شهبانو استر را خواست و گفت: یهودیان تنها در پایتخت پانصد تن را که ده پسر هامان نیز جزو آنها بودند ، کشته اند . پس در دیگر شهر های کشور چه کرده اند ؟ روز بعد باز یهودیان پایتخت گرد آمدند و سیصد تن دیگر را کشتند ، بقیه یهودیان در دیگر استان ها هفتاد و پنج هزار تن از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند. »

از نخست تا انتهای کتاب استر هیچ واژه ای که نشان دهد خون از بینی حتی یک یهودی ریخته شده است ، نیست . به هیچ آزار عملی ای از سوی ایرانیان در برابر یهود اشاره نشده است . با این وجود آنان قصاص پیش از جنایت را چگونه توجیه می کنند.

 چگونه است که پس از ٢۶ سده همچنان روزهای پوریم ، سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ، روزهایی که از هر یازده تن ایرانی یک تن کشته شده است را به نام روز سپاسگزاری ، روز امحاء دشمنان یهود و روز پوریم جشن می گیرند . بسیاری از یهودیان اروپا و آمریکا به جای پوریم ، این مراسم را جشن ایرانی کشی می نامند .
ولی ایرانیان از همان زمان سیزدهم فروردین را که مصادف با آن ایرانی کشی ددمنشانه بود به نام نماد مبارزه و اعتراض به تیره یهود و وحشیان هخامنشی ، که سراسیمه از خانه و کاشانه شان فراری شده بودند ، سر به کوه و بیابان می گذارند و نافرخندگی سیزده ی فروردین را دور از خانه بدر می کنند.

 ولی اینک به انگیزه هجمه ی گسترده فرهنگی و چیرگی فراگیر یهود بر رسانه های ارتباط گروهی و غفلت نگران کننده ی جمع کثیری از ارباب قلم و دانش ، این روز نه تنها نمادی از مبارزه با یهود را با خود ندارد ، بلکه به سوی خواسته ی یهود ، آمال و آرزوی یهود را که همانا غفلت ، نادانی ، خرافه پرستی و باستان پرستی ایرانی است را بر آورده می سازد.

 



:: برچسب‌ها: پوریم , ایرانیان ,
:: بازدید از این مطلب : 783
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش سرویس کشکول جام نیوز،بنابه گواهی اسناد و متون تاریخی، نخستین زنِ ایران که موفق به پروازی مستقل گردید، عفت تجارت چی می باشد.


وی نخستین کارآموز و زن خلبان ایرانی بود که در سال ۱۳۱۸ شمسی پس از تاسیس ‏باشگاه هواپیمایی برای آموزش فنون خلبانی نام‌نویسی نمود.


تاریخ شروع کار تجارتچی ۵ مهر ماه ۱۳۱۸ شمسی بود و نخستین پرواز ‏مستقل او ۲۷ آبان ماه ۱۳۱۹شمسی انجام گرفت.

او در سال‌های میانی عمر به ادبیات و شعرسرایی روی آورد و در ‏سال ۱۳۳۷«دیوان برگ‌های پراکند» را به چاپ رساند و سر انجام پس سال ها فعالیت در عرصه هوایی کشور در ۸۲ سالگی به فاصله یک روز پس از مرگ همسرش درگذشت.




:: برچسب‌ها: اولین خلبان , زن ,
:: بازدید از این مطلب : 693
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: بازدید از این مطلب : 680
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

سلام دوستان من به این عکس توجه کنید و بیایید همه با هم از این کودک مهرورزی بیاموزیم .لطفا نظر بدهید.



:: برچسب‌ها: عشق , مهرورزی ,
:: بازدید از این مطلب : 1200
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: برچسب‌ها: عکس , ماهواره ,
:: بازدید از این مطلب : 650
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()