نوشته شده توسط : آرش

چشم‌انداز جمهوري اسلامي ايران در افق 1404 هجري شمسي
با اتكال به قدرت لايزال الهي و در پرتو ايمان و عزم ملي و كوشش برنامه‌‌ريزي شده و مدبرانة جمع و در مسير تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسي، در چشم‌انداز بيست ساله:
جامعه‌ي ايراني در افق اين چشم‌انداز چنين ويژگي‌هايي خواهد داشت:
- توسعه‌يافته، متناسب با مقتضيات فرهنگي، جغرافيايي و تاريخي خود، و متكي بر اصول اخلاقي و ارزش‌هاي اسلامي، ملي و انقلابي، با تأكيد بر مردم‌سالاري ديني، عدالت اجتماعي، آزادي‌هاي مشروع، حفظ كرامت و حقوق انسان‌ها، و بهره‌مند از امنيت اجتماعي و قضايي.
- برخوردار از دانش پيشرفته، توانا در توليد علم و فناوري، متكي بر سهم برتر منابع انساني و سرمايه‌ اجتماعي و توليد ملي.
- امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعي مبتني بر بازدارندگي همه‌جانبه و پيوستگي مردم و حكومت.
- برخوردار از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تأمين اجتماعي، فرصت‌هاي برابر، توزيع متناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعيض و بهره‌مند از محيط زيست مطلوب.
- فعال، مسئوليت‌پذير، ايثارگر، مؤمن، رضايت‌مند، برخوردار از وجدان كاري، انضباط، روحيه‌ي تعاون و سازگاري اجتماعي، متعهد به انقلاب و نظام اسلامي و شكوفايي ايران و مفتخر به ايراني بودن.
- دست يافته به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه‌ي آسياي جنوب غربي (شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه) با تأكيد بر جنبش نرم‌افزاري و توليد علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاء نسبي درآمد سرانه و رسيدن به اشتغال كامل.
-الهام‌بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحكيم الگوي مردم‌سالاري ديني،‌ توسعه‌ي كارآمد، جامعه اخلاقي، نوانديشي و پويايي فكري و اجتماعي، تأثيرگذار بر همگرايي اسلامي و منطقه‌اي بر اساس تعاليم اسلامي و انديشه‌هاي امام خميني (ره(.
-داراي تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت.

ملاحظه: در تدوين و تصويب برنامه‌هاي توسعه و بودجه‌هاي ساليانه، اين نكته مورد توجه قرار گيرد كه شاخص‌هاي كمي كلان آنها از قبيل: نرخ سرمايه‌گذاري، درآمد سرانه، توليد ناخالص ملي، نرخ اشتغال و تورم، كاهش فاصله درآمد ميان دهك‌هاي بالا و پايين جامعه، رشد فرهنگ و آموزش و پژوهش و توانائي‌هاي دفاعي و امنيتي، بايد متناسب با سياست‌هاي توسعه و اهداف و الزامات چشم‌انداز، تنظيم و تعيين گردد و اين سياست‌ها و هدف‌ها به صورت كامل مراعات شود.

مروري بر بيانات مقام معظم رهبري پيرامون سند چشم انداز:
رهبر انقلاب هرسال در دیدار با هیات دولت نسبت به توجه بر سندچشم انداز 20 ساله تاکیدات فراوان داشته اند. آنچه در ادامه می آید بخشی از سخنان رهبر انقلاب در خصوص توجه به اجرای سند چشم انداز، اهمیت ارائه گزارش درباره میزان تحقق شاخص های آن و تاکید بر زحمات کارشناسی و فشرده ای است که برای تهیه این سند کشیده شده است.
این سند محصول کار کارشناسی و متراکم است
سفارش اول ما مسأله‏ ى «سند چشم‏انداز» است. در گزارش آقاى رئيس‏جمهور يك جمله‏ى كوتاهى گفته شد و اسم سند چشم‏انداز آمد؛ لكن اين كافى نيست. سند چشم‏انداز، يك مسأله‏ى فرادولتى است؛ مال اين دولت و آن دولت و اين سياست و آن سياست و اين جريان و آن جريان نيست؛ محصول يك كار فشرده و متراكم است؛ كارِ كارشناسى شده است؛ و درست هم هست. اين سند، در واقع برنامه‏ى كلان بيست‏ساله‏ى ماست و يك سند به معناى حقيقى كلمه است. آنچه كه در اين سند گفته شده، تعارف نشده. بايد در همه‏ى برنامه‏ريزيها - چه در قانون‏گذارى كه قانون‏گذارها مسؤولش هستند، چه در اجرا و مقررات اجرائى كه شماها مسؤولش هستيد - سند چشم‏انداز را مورد ملاحظه قرار بدهيد؛ بسنجيد و ببينيد كجاها در جهت سند چشم‏انداز نيست، آن‏جا را تصحيح كنيد و نگذاريد زاويه بخورد. اين فقط مسؤوليت رئيس‏جمهور نيست - اگرچه رئيس‏جمهور، بيشترين مسؤوليت را در اين زمينه دارد - بلكه مسؤوليت يكايك شما آقايانى است كه در رأس دستگاههاى اجرائى قرار داريد. يعنى واقعاً سند چشم‏انداز را بعنوان يك ميثاق، مبناى عمل قرار بدهيد. اين يك نكته و سفارش مؤكد من است.



:: برچسب‌ها: سند چشم انداز , ایران , 1404 ,
:: بازدید از این مطلب : 726
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش روز سه شنبه پایگاه خبری شبکه العالم، یک مجله آمریکایی تأکید کرد که زنان و افراد کم سن و سال بیشترین کسانی هستند که هدف فعالیتهای داعش برای جذب نیرو قرار دارند.
"نیوزیوک" به نقل از یک زن 28 ساله آمریکای به نام "دنیز"  نوشت که همسر وی 2 فرزندش را به استان رقه در سوریه برده است.
استان رقه، مقر اصلی تروریستهای داعش در سوریه است.
دنیز خاطرنشان کرد که همسرش قبل از آنکه به داعش ملحق شود، معتاد به مشروبات الکلی بود.
وی تأکید کرد که 15 تن از نزدیکانش از جمله 5 کودک به گروه تروریستی داعش پیوسته اند.
این مجله همچنین به نقل از روزنامه "ملیت" چاپ ترکیه، از عضویت 3 هزار شهروند ترکیه ای به داعش خبر داد.
مجله نیوزویک همچنین با خانواده "احمد بیازتاس (25 ساله) ملاقات کرد. اعضای این خانواده که از کردهای ترکیه ای ساکن شهری نزدیک استانبول هستند، تأکید کردند که همچنان تلاش می کنند فرزندشان را قانع کنند، گروه تروریستی داعش را رها کند و به سوریه بازگردد.
به گفته خانواده احمد، وی که در 19 سالگی به دام اعتیاد افتاده بود، به همراه 18 تن دیگر از جوانان به سوریه رفته است.
نیوزویک خاطرنشان کرد، داعش فعالیتهای خود را در شبکه های اجتماعی گسترش داده و به صورت خاص زنان و کودکان ترکیه‌ای را هدف گرفته است، تا آنان را برای جنگیدن در سوریه و یا عراق جذب کند.
"شاهین اکتان" از شهروندان ترکیه‌ای به نیوزویک گفت که در تلاش است اثری از همسر و فرزند 3 ساله اش بیابد.
اکتان می گوید، همسرش که قبل از عضویت در داعش مسیحی بود، به شهر رقه رفته است.
شاهین اکتان تأکید کرد که همسرش پس از آشنا شدن با یک تبعه افغان درخواست طلاق داد و به شهر غازی عنتاب رفت و از آنجا هم به شهر رقه منتقل شد.



:: برچسب‌ها: ترکیه , داعش , جذب نیرو ,
:: بازدید از این مطلب : 605
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

یهودیان ارتودکس افراطی در بیت المقدس، به عنوان بخشی از مراسم سنتی کپروت، ضمن خواندن دعا، مرغ های زنده را 3 مرتبه دور سر خود می چرخانند تا گناهانشان به مرغ منتقل شود.

به گزارش ویکی‌پی‌جی به نقل از باشگاه خبرنگاران،یهودیان ارتودکس افراطی در بیت المقدس، به عنوان بخشی از مراسم سنتی کپروت، ضمن خواندن دعا، مرغ های زنده را 3 مرتبه دور سر خود می چرخانند تا گناهانشان به مرغ منتقل شود. آنها سپس مرغ ها را قربانی می کنند و بین فقرا تقسیم می کنند. 




:: برچسب‌ها: یهود , ارتودکس , افراطی , مرغ ,
:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

اخيرا سياست دوستي تركيه كه در سال‌هاي قبل اوج گرفته بود تا حدي رنگباخته است و از نگاه كارشناسان در اين حوزه شواهدي مانند موضع‌گيري در برابر دولت سوريه و روابط نزديك با مخالفان اسد و يا در بحث سپر دفاع موشكي ناتو بر اين روند تاثيرگذار بوده‌اند. موضوع داغ كنوني كه آينده دولت اردوغان تا حدي به آن وابسته است سرنوشت سوريه است. بنا به تحليل كارشناسان در صورتي كه اسد بتواند بر مشكلات حادث بر سوريه چيره شود اين دولت كنوني تركيه است كه بازنده اصلي در اين قائله خواهد بود چرا كه از همان آغاز درگيري‌ها در سوريه آشكارا طرف مخالفان دولت قانوني سوريه را گرفت و از هيچ كمك و همراهي با مخالفان فروگذار نكرد.


تغييرات دروني در سياست خارجي تركيه باعث نقش نمايي و قدرت نمايي اين كشور در مبادلات بين‌المللي شد. ‌پارامتر‌هاي تغيير در حوزه داخلي تركيه را مي‌توان مشروعيت بالاي دولت اردوغان، ثبات در دوره‌ي او، به حاشيه راندن نظاميان از عرصه‌ي سياست، داشتن نقشه مدون و بهينه كردن روند تحولات داخلي به خصوص در اقتصاد (رشد 90 درصدي) دانست و در حوزه‌ي سياست خارجي تركيه تلاش كرد تا عملگراتر و واقعگراتر رفتار كند و به نوعي تلاش كرده است تا در سطح دولت‌ها و ملت‌‌ها اعتماد سازي كند نمونه‌ي اعتماد سازي در سطح ملت‌ها حمايت از ملت فلسطين است.
تركيه در طي اين سال‌ها تلاش كرد تا درجامعه‌ي بين‌الملل جايگاهي به عنوان ميانجي مطرح شود و طرح مشهور داوود اغلو مبتني بر تمركز بر رفع تنش با همسايگان و حركت به سمت گفتگو با ارمنستان، سوريه و عراق بود. فعال شدن ديپلماسي خارجي تركيه در خاورميانه از يك سال پيش يك خط سير را طي مي‌كند و از سال گذشته تا به حال برخي عناصر را وارد دستور كار كرده مانند عبارت فضيلت و ارزش‌هاي انساني در سياست خارجي، فرصت شناسي و آينده نگري. اما آنچه عملا از تركيه ديده شد تبعيض ميان اتفاقات مشترك در كشور‌هاي مختلف بود به عنوان مثال تركيه در قبال بهار عربي در مصر تونس و سوريه به تناسب هركدام رفتار‌هاي متفاوت و بعضا متناقضي را نشان داد. تركيه در كل سياست دوستي با ايران را پيش گرفت و اين اراده براي دوستي به علاوه‌ي مناسبات اقتصادي محسوس كاملا هويداست.اما اكنون به نظر مي‌رسد كه تركيه با اين سياست دوستي با ايران تاحدودي زاويه پيدا كرده است به عنوان مثال تلاش تركيه براي تقويت نگاه سني‌ها در قبال شيعه‌گري.
سياست تركيه سياست عملگرايي مبني بر منافع شكل گرفته است و از جمله موارد موجب اصطكاك ميان تركيه و ايران استقرار سپردفاع موشكي است و نشانه‌ي بعدي آن موضع تركيه در قبال حوادث سوريه است كه كاملا در مقابل مواضع مبني بر عدم دخالت در امور داخلي سوريه از جانب ايران قرار گرفته است تركيه در برابر مشكلاتي كه براي سوريه پيش‌آمد از همان ابتدا با مخالفان همراهي كرد و لب به انتقاد فعال از دولت سوريه گشود. تركيه همواره تلاش كرده است كه به عنوان يك الگوي سياسي د‌رخاورميانه مطرح شود و ظرفيت‌هاي خود را در خاورميانه افزايش دهد. تفاوت عمده ايران و تركيه در بحث دشمن ستيزي ايران است. در قبال مسائل سوريه، تركيه به دنبال حمايت از جريان اخواني‌هاست چرا ‌كه از اين رهگذر بتواند حمايت اين گروه را در كشور‌هاي ديگر عربي مانند مصر جلب كند و نفوذ خود را در كشور‌هاي خاورميانه گسترش دهد.
تركيه به روشني در خصوص سوريه اعلام كرده است كه به لحاظ منافعي كه در سوريه دارد و به خطر افتادن آن‌ها تركيه را نگران مي‌كند، بايد دخالت كند و تاكنون هم تمام تلاش خود را كرده است تا غرب در سرنگوني دولت اسد توفيق يابد. در آينده اگر اسد بماند انتقاد‌هاي بسياري از دولت تركيه خواهد شد و انتخابات آتي تركيه ممكن است به ضرر اردوغان و همكارانش تمام شود. رفتار با سوريه به عقيده برخي كارشناسان پايان سياست خارجي داوود اغلوست تركيه در شرايط انفعالي مجبور به ورود به مسئله‌اي شد كه از ظرفيتش خارج بود از نظر اين دسته از كارشناسان سر كار آمدن حزب اسلامي نتيجه كمك‌هاي مالي بين‌المللي بود. غرب نياز داشت كه تركيه خودش را پيدا كند و اين سيستم كنوني تركيه منزه از يوق آمريكا نيست. ترك‌ها با نگاه به روند تحولات در ليبي تصور كردند كه در سوريه هم همين سناريو پياده خواهد شد پس رهبري اين عمليات آينده منطقه و بازيگران آن را رقم خواهد زد پس با شتاب و بدون برنامه خود را رهبر جريان عمليات در سوريه معرفي كرد و به غرب اطمينان داد كه ما يك قدم جلوتر از آنچه شما غربي‌ها مي‌خواهيد انجام دهيد انجام مي‌دهيم.
پيش بيني كارشناسان آن است كه اگر مسئله سوريه ادامه‌دار شود ناامني در مرز‌هاي تركيه شدت خواهد گرفت و ارتشي كه روز به روز نقش كمتري را در تركيه بازي مي‌كند مسئول برخورد با اين ناامني‌ها خواهد بود. اسلام‌گرايي در تركيه به مانند ويروس كم‌ يون وارد شد تا همانند واكسن قابل كنترل باشد. اما امروزه بيداري اسلامي در تركيه جلوتر از حزب عدالت و توسعه حركت مي‌كند و اين مطلب باعث نگراني دولت‌مردان تركيه است. ترك‌ها نگرانند چرا كه سوريه را در تامين امنيت ملي خود پر رنگ مي‌بينند و از اين بابت از ايران و جهت‌گيري‌هايش در قبال سوريه ابراز ناخرسندي مي‌كنند.



:: برچسب‌ها: ترکیه , سیاست , ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 643
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

تأثیر حضور مردم در مقاطع مختلف دفاع‌مقدس، بر تقویت استقامت نیروهای مسلح در طول جنگ هشت ساله، بر کسی پوشیده نیست. شرکت نیروهای داوطلب در صحنه­ نبرد و پشتیبانی از جبهه و جنگ، با همدلی زنان و مردان و اقشار و اصناف در سراسر کشور، تنها گوشه‌ای از حمایت‌های مردمی از دفاع ‌مقدس محسوب می‌شوند و ثبت و ضبط آنها در قالب مکتوب ضروری به نظر می‌رسد. رهبر معظم انقلاب(مدظله) نیز در بیاناتی در جمع رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع‌مقدس، در تاریخ 25 مهر ماه 1385 تأکید کرده‌اند: «دفاع‌مقدس، جنگ سر تا پا افتخار است. از همان روزى که رژیم صدام به تهران حمله کرد و فرودگاه را زد و تا روزى که امام(ره) قطع­نامه را قبول کردند و تا بعد از آن­ که صدام دوباره حمله کرد و باز مردم مبارز و مجاهد ما ریختند و تمام صحراى این منطقه را پُر کردند و جوانان بسیجى از سرتاسر کشور که نمایش عجیبى نشان دادند و عراق را در نوبت دوم، مجبور به عقب‌نشینى کردند، سرتاسر این دوران، دوران افتخار است. جا دارد که کار هنرى بشود، ثبت و ضبط بشود و کار تخصصى انجام بگیرد...»

بخش‌های مختلف سپاه نیز در سال‌های اخیر، اقدام به گردآوری و تدوین آثاری با محوریت نقش مردم و استان‌ها در دوران دفاع‌مقدس کرده‌­اند. سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع ‌مقدس سپاه و بسیج نیز در این راستا، نشست کارشناسی کتاب‌های "نقش استان‌ آذربایجان غربی در دفاع‌ مقدس" و "استان آذربایجان غربی در تأمین امنیت پایدار" را با هدف انسجام و هدف‌گذاری فعالیت‌های سپاه‌های استانی در زمینه­ی نشر کتابِ نقش استان‌ها در جنگ، شکل داد. این نشست با حضور و سخنرانی نویسندگان این دو اثر و جمعی از صاحب‌نظران و فرماندهان دوران دفاع‌مقدس هم­چون سرداران حسن رستگارپناه، علی ناظری، عبدالله ملکی، محمد درودیان، حسن دری و گلعلی بابایی آغاز شد.

لزوم تعریف مفهوم "نقش مردم در جنگ"

سردار ملکی، جانشین سازمان حفظ آثار و نشر ارزش­های دفاع مقدس سپاه و بسیج، در آغاز این نشست اظهار داشت: «یکی از  مباحثی که در سال 1390، در نظارت‌های ستادی با حضور سردار نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، در سپاه‌های استانی انجام شد. بحث حوادث انقلاب بود. در این دیدارها به این نتیجه رسیدیم که یکی از دغدغه‌های سپاه‌های استانی، بحث کتاب به ویژه کتاب‌های نقش استان در دفاع‌مقدس و سایر حوادث است. در بحث حوادث کُردستان نیز  مقرر شد دایره­المعارفی از حوادث عوامل انقلاب در کُردستان و در سیستان و بلوچستان تهیه شود و حتی برای این موضوع پژوهشگاهی نیز راه اندازی شود. در خصوص استان­های دیگر هم همانطور که اشاره شد تولید کتاب­هایی با موضوع شناخت نقش مردم در دفاع مقدس مورد نظر می­باشد. جلسه­ امروز به یکی از این تولیدات در استان آذربایجان غربی می­پردازد که نتایج آن برای سایر استان­ها نیز قابل بهره­برداری خواهد بود.

سپس سردار علی ناظری گفت: «در این بررسی، در پی شناخت نقش مردم در دفاع ‌مقدس هستیم. در ابتدا لازم است روشن شود که آیا منظور ما از مردم، همان سپاه و ارتش و کسانی هستند که به صورت سازمانی در جنگ بوده‌اند و یا منظور ما، سازمان‌های دیگری هستند که مردم در قالب آن به جبهه‌ها می‌‌آمدند؟ آیا کسانی که در ابتدا به عنوان شخصیت معمولی در جبهه بودند و بعد آرام آرام، در دامن حوادث، استعدادشان بروز پیدا می‌کرد و در نهایت، فرمانده محور و یا لشکری می‌شدند، آنها جزو مردم به حساب می‌آیند یا در تقسیم­بندی دیگری قرار می­گیرد. آیا افرادی که خلاقیت، افتخارآفرینی و تدبیری در جنگ داشتند و یا کارهایی کردند که صحنه‌ای را از شکست به پیروزی تبدیل کنند، جزو مردم محسوب می‌شوند؟ این نقش و مؤلفه­های آن چگونه باید شناسایی و در قالب کتاب، نوشته شود؟»

وی در ادامه، با طرح این سؤال که: «آیا صرفاً یک تاریخ‌نگاری معمولی برای تببین نقش مردم در جنگ کافیست؟»، تصریح کرد: «ما در این فکر هستیم که از نقش مردم در جنگ، هویت بسازیم و از این هویت، بازآفرینی دیگری داشته باشیم؟ اگر بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم یعنی باز آفرینی هویت کنیم، قطعاً مسائل گذشته در آینده، کاربرد خواهد داشت. با اتفاقی که در جنگ افتاد، بخشی از انرژی مردم، با رهبری امام‌خمینی(ره) در جنگ، بروز و ظهور پیدا کرد. این انرژی و توان جنگ را به جلو برد. این انرژی و قدرت قطعاً در مقطع کنونی هم با الگوگیری از درون دفاع مقدس، قابل تحقق خواهد بود.»

ناظری، سیر شکل‌گیری طرح تدوین نقش استان‌ها در دفاع‌مقدس را این‌گونه روایت کرد: «پیشینه­ی این طرح، به کتاب "همپای صاعقه" نوشته آقای گلعلی بابایی و حسین بهزاد برمی‌گردد که از روی نوارهای راویان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس و یک سری از مدارک لشکر 27 محمدرسول­الله(ص) نوشته شده­ است. آن کتاب، خدمت رهبر معظم انقلاب(مدظله) تقدیم شد. ایشان مطالعه کردند و در چند جا، در صحبت‌های عمومی و خصوصی به آن اشاره کردند. همچنین در سفری استانی که چند سال قبل به شیراز داشتند، در جمع فرماندهان سپاه و ارتش به کتاب "همپای صاعقه" و چند کتاب دیگر مثل "دسته یک" اشاره می‌کنند. رئیس دفتر نظامی رهبر معظم انقلاب(مدظله) نیز در نامه‌ای به فرمانده کل سپاه این‌گونه می‌نویسند: «پیرو اوامر رهبر معظم انقلاب(مدظله)، فرمانده کل قوا، به جنابعالی در جمع فرماندهان در لشکر 9 فجر شیراز، مبنی بر این‌که کتاب‌هایی مانند "ضربت متقابل" و "همپای صاعقه" باید کتاب رایج دست کارکنان در سطح سپاه و خانواده‌هایشان باشد. فرماندهان چه‌جور در صحنه‌های دفاع‌مقدس آمدند. عملیات‌های مشترک ارتش و سپاه مثل بیت‌المقدس و فتح‌المبین را توصیف کرده است. صدها نوار و مصاحبه وجود دارد، باید استفاده کنیم. کتاب "دسته یک"، بسیار کتاب خوبی است. موضوع بسیجی‌ها و بدنه­ی دفاع ‌مقدس، لشکر 14 امام‌حسین(ع)، لشکر 8، لشکر 5، همه لشکرهای عمده سپاه چنین کاری بکنند...». سردار جعفری، فرمانده محترم کل سپاه، بلافاصله، دستور بلند بالایی به سپاه‌ها، نیروها و نمایندگی رهبری در سپاه صادر کردند که این امر محقق شود. این مبنای کار ما بود. در سازمان بسیج، سه یا چهار سالی است که این موضوع مطرح است، تا این‌که رسماً از دو سال پیش، مصوبه‌ای از سوی سردار نقدی، ریاست محترم سازمان بسیج مستضعفین، آمد و از ما خواسته شد که دنبال جمع‌آوری و تدوین نقش یگان‌ها و استان‌ها در جنگ باشیم.»

معاون انتشارات سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌ مقدس سپاه و بسیج، با اشاره به جهت‌دهی این طرح از طریق نامه‌نگاری با سپاه استان‌ها خاطرنشان کرد: «در حال حاضر تمامی استان‌ها مانند اصفهان، آذربایجان شرقی، کرمان و خراسان مشغول کار هستند. اما یکی از استان‌هایی که خیلی زود، اسناد را برای ما جمع‌آوری کرد و فرستاد، استان آذربایجان غربی بود. دو اثر با عناوین "استان آذربایجان غربی در دفاع‌مقدس" و "استان آذربایجان غربی در تأمین امنیت پایدار" نوشته­ی اسماعیل تقی‌زاده، جبرئیل هوشمند و علی رضازاده را برای ما ارسال کردند.»وی درباره­ی نقش استان آذربایجان غربی در جنگ گفت: «این استان در دو جنگ داخلی و عراق درگیر بود. همچنین برای لشکر 31 عاشورا در جبهه­ی جنوب نیز نیرو می‌فرستاد. این نشان می‌دهد که این استان، ظرفیت خیلی بالایی داشته و از تعهد بالایی برخوردار بوده است. پس از دریافت ما این دو کتاب آنها را برای 4 کارشناس محترم  فرستادیم که هر کدام، در موضوع خاصی تخصص دارند. یکی آقای "گلعلی بابایی" که شروع کننده این مسیر و مبدأ این الگو بود. او کتاب را خواند و نظر خود را به صورت کتبی اعلام کرد. برادر "سردار رستگارپناه" که غیر از تجربه جنگی، در بحث بحران این منطقه تخصص دارند و تمام منابع در اختیارشان است. "حسن دری" که یکی از متخصصان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌ مقدس بوده و بر جنگ هم احاطه­ی کامل دارد. غالب نظرات ایشان، جنبه علمی دارد. "سردار محمد درودیان" هم نظراتشان درباره­ی این دو کتاب را اعلام کردند که نظرات ایشان بیشتر در هدف­گذاری و جهت­دهی این حرکت مؤثر بود.»



:: برچسب‌ها: آذربایجان غربی , امنیت ملی , امنیت پایدار ,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 سالتشوبادن1، سوئد
ناظران آمريكايي بيلدربرگ در سال 1984 متوجه شدند ماليات آنها قرار است در سال هاي بعد افزايش يابد، كه البته يافت.
سازمان بيلدربرگ، متشكل از سرمايه گذاران بين المللي و سياستمداران دربند، قصد داشت كه ماليات بر درآمد آمريكايي ها را 108 ميليارد دلار افزايش دهد تا چنانچه كشورهاي جهان سوم و كمونيست بدهي هاي خود را نپرداختند، پول كافي در دسترس باشد.
در اين پيشنهاد، كه در نشست سري ساليانه آن در 13-11 مه 1984 در سالتشوبادن در سوئد مطرح شد، افزايش مالياتي موردنظر 23ميليارد دلار ديگر بر درآمدها مي افزود.
اين افزايش در سال مالي 1986 به 39ميليارد دلار، سال 1987 به 61ميليارد دلار و در سال 1988 به 83ميليارد دلار رسيد. مجموع اين درآمد جديد تا سال 1989 به 108ميليارد دلار مي رسيد.
درخواست افزايش جديد ماليات در مقاله اي باعنوان «دورنماي اقتصاد و اشتغال در ايالات متحده» مطرح شد كه آليس ام ريولين2، مدير برنامه مطالعات اقتصادي در مؤسسه بروكينگز، عرضه كرد.
دو مقام ديگر مؤسسه بروكينگز يعني بروس كي مك لوري3، رئيس، و ويليام بي كوانت4، محقق ارشد، كه در اين نشست شركت كردند، از اظهارنظر خودداري كردند. دوشيزه ريولين نيز در دسترس نبود، اما من نسخه اي از مقاله اش را به دست آوردم.
بيلدربرگي ها خيال نداشتند براي كشور ديگري خط مشي مالياتي عرضه كنند. اما راهبرد آنها به نمايندگي از بانكداران بين المللي با راهبرد گروه برادرشان يعني كميسيون سه جانبه به خوبي هماهنگ شده بود.
در نشست كميسيون سه جانبه، كه از 31 مارس تا 3 آوريل 1984 در واشنگتن دي سي برگزار شد، در بدهي سرسام آور كشورهاي جهان سوم و كمونيست، ايالات متحده مقصر شناخته شد، با استناد بر اينكه كسري بودجه باعث تورم مي شود.
در هر دو نشست فشار وارده به اندازه اي بود كه مانع ازتصويب پيشنهاد تعيين سقف نرخ بهره بدهي هاي جهان سوم شد رقم اين بدهي ها در مجموع به 810ميليارد دلار مي رسيد. هربار كه شوراي فدرال رزرو، كه متعلق به بخش خصوصي و تحت كنترل آن است، نرخ پايه بهره را بالا مي برد، ميلياردها دلار به تعهدات كشورهاي جهان سوم براي پرداخت بهره افزوده مي شود. فدرال رزرو با ايجاد انقباض عرضه پول، پس از نشست كميسيون سه جانبه در سال 1984، اين نرخ را بالا برد و حجم پرداختي بهره را، كه كشورهاي بدهكار بايد به بانك هاي بزرگ مي پرداختند، ميلياردها دلار افزايش داد.
در نشست كشورهاي عضو صندوق بين المللي پول در فيلادلفيا كه 4 ژوئن همان سال برگزار شد، ژاك دلاروزيه5، مديرعامل اين صندوق پيشنهاد كاهش فشار وارده بر كشورهاي بدهكار از طريق تعيين سقف براي بهره بدهي ها را رد كرد.
لاروزيه د رجريان نشست صندوق بين المللي پول گفت: «تعيين سقف ]براي نرخ بهره[ از توانايي بانك هاي مركزي براي تسهيل بازپرداخت بدهي ها مي كاهد.»
به گفته سه منبع آگاه در نشست هاي بيلدربرگ، عملاً از محدود كردن نرخ بهره جلوگيري شد و ايالات متحده را مسئول نابساماني هاي اقتصادي جهان سوم دانستند تا زمينه را فراهم كنند تا اين كشور را براي عرضه طرح كمك به بدهكاران، با استفاده از منابع پولي ماليات پردازان، زير فشار بگذارند.
در مقاله اي در نشست بيلدربرگ، ذكر شد كه «نرخ بالاي بهره در ايالات متحده به افزايش نرخ بهره در سراسر جهان مي انجامد و به شدت بر وضعيت متزلزل بدهي در سطح بين المللي دامن مي زند. با افزايش نرخ بهره، پرداخت بهره هاي بدهي براي كشورهاي جهان سوم به طور فزاينده اي دشوار مي شود.»
همه كسري بودجه آمريكا را عامل افزايش نرخ بهره دانستند و زمينه را براي افزايش ماليات در آمريكا فراهم كردند.
بعداً به دوستانم گفتم: «اين دغل بازي است. آنها خواهان افزايش ماليات آمريكايي ها هستند تا منابع مالي لازم براي طرح كمك بانك به بدهكاران را در آينده داشته باشند. در عين حال به فدرال رزرو فشار مي آورند تا نرخ پايه- و سودهاي خودشان به همان اندازه ميلياردي- را در زماني كه تورم پايين است، افزايش دهد.»



:: برچسب‌ها: توطئه گران بین الملل , بیلدربرگ , تاکر ,
:: بازدید از این مطلب : 656
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

در بين مرداني که براي دفاع از مشروطيت و حقوق ملت دست به شمشير برده و آنرا پس از استبداد صغير دو مرتبه بازگردانيدند، ستارخان سردار ملي مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطيت ايران است.

ستارخان پيش از مشروطيت از لوطيان تبريز بود. لوطيان تبريز از قديم طبقه خاصي را تشکيل ميدادند و اخلاق و عادات بخصوصي داشتند

. با حکومت و مأمورين دولت هميشه مخالفت مي نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوي عده اي از آنان در عصيان طغيان نمودند و به مجازات رسيدند. پس از بروز اختلاف بين متشرعه و شيخيه، لوطي ها نيز دو دسته شدند و به مخالفت همديگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامين خياباني ديواني به زبان ترکي درباره وقايع لوطي هاي تبريز سروده که در عهد نادرميرزا مؤلف "تاريخ تبريز" با وصف چند دفعه چاپ کمياب بوده است. ستارخان از لوطيان بومي نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ايل محمدخانلو بود. خود به شيخيه اعتقاد داشت و روزگاري در اطراف شهر به سر مي برد. پنهاني به مشهد رفته و برگشته بود.

ستارخان پس از اعلام مشروطيت به شهر آمد و به اسب فروشي اشتغال ورزيد و سپس جزو مجاهدين مسلح گرديد. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ايالتي آذربايجان را که خود را به دنيا جانشين مجلس بمباردمان شده معرفي مي کرد، قبول کرد. در محله اميرخيز با قواي دولتي جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدين و سست شدن آنها، وي استقامت به خرج داد و تسليم نشد و محله اميرخيز را به تصرف قشون دولتي نداد. وقتي بر ايران گذشته است که مشروطيت فقط در محله اميرخيز تبريز وجود داشت و همه جاي ايران در دست پادشاه مستبد بود.



:: برچسب‌ها: چریک واقعی , ستارخان , مشروطه ,
:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 155
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

تاریخ جنگهای نامنظم و چریکی

جنگهای نامنظم و چریکی به عنوان شیوه‌ای از مبارزه مردم علیه اشغالگران خارجی یا حاکمان زورگو و مناسبات ستمگرانه ، سابقه‌ای کهن دارد که مربوط به زمانهای خیلی قدیم است. جنگهای چریکی در واقع در اثر بی علاقگی مردم نسبت به حکومت مرکزی گاهی به یک گروه

کوچک و مصمم امکان می‌دهد، حتی بدون داشتن پایگاه وسیع توده‌ای ، حکومتی را ساقط کنند. یکی از محققان می‌گوید:«حکومتها به این دلیل سقوط نمی‌کنند که دشمنان زیادی دارند، بلکه از این رو سقوط می‌کنند که دوستان کمی دارند.»

 

پیکار و مبارزه نیروهای انقلابی یک کشور علیه بیگانگان یا نظام حاکم ، بر پایه عملیات رزمی گروههای خودگردان محلی است که در کل یک جامعه از وحدت‌ رویه و فرماندهی برخوردار دارند. شیوه مبارزاتی آنها درگیری موقتی ، زود گذر و استفاده از موقعیتهای جغرافیایی طبیعی و امکانات محلی است که به اصطلاح به آن حالت جنگ گریز نیز گفته‌اند.

 

 

تاریخچه

جنگهای چریکی انقلابی در طول اشغال کشورهای اروپای شرقی از سوی آلمان در جنگ جهانی دوم ، به ویژه در یوگسلاوی بطور گسترده رواج یافت. از آن زمان تا کنون نیز در نزدیک به بیست کشور از کشورهای جهان چنین جنگهایی به شکلهای گوناگون رخ داده است که هر چند در برخی از آنها از کمکهای خارجی هم استفاده شده است، اما اساسا مسأله داخلی بودند. از جمله اینها جنگهای چریکی چین ، کوبا ، و قبرس ایران .افغانستان .عراق ترکیه را می‌توان نام برد. 

در مقابل ، جنبشهای چریکی در کامبوج ، لائوس ، ویتنام ، تایلند ، و اندونزی که در آسیای جنوب شرقی و در همسایگی چین و شوروی (سابق) به وقوع پیوسته است. بطور کلی از هنگامی که مرکز ثقل جنگهای سرد از اروپا به آسیا و آفریقا و امریکای لاتین منتقل شد، جنگهای چریکی به عنوان مکمل برخی از شیوه‌های براندازی مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گرفت.



:: برچسب‌ها: جنگ , جنگ چریکی , جنگ نامنظم , ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 2511
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري مفكرة الاسلام، "عامر عبدالمنعم " نويسنده مصري و سردبير سايت "العرب نيوز " در مقاله‌اي به بررسي اوضاع و شرايط آمريكا پرداخته و 22 دليل براي فروپاشي قريب‌الوقوع اين امپراطوري ذكر مي‌كند.

نويسنده پيش از اين در مقاله‌اي از مرگ آمريكا سخن به ميان آورده بود، عبدالمنعم مي‌دانست اين دولت جنگ‌طلب هم‌اكنون لحظات پاياني و سقوط خود را مي‌گذراند و به مانند يك گاو قرباني شده، صداي زجرآوري از خود در آورده و با دست‌ها و پاهاي خود ضربات نااميدانه‌اي به چپ و راست مي‌زند تا هر آنچه پيرامونش است را بترساند. شايد آنانكه با چشمان بسته به او نزديك مي‌شوند احساس كنند اين گاو ضرباتي قوي دارد، اما آنانكه در فاصله دورتري از اين گاو زخمي ايستاده‌اند، پايانش را نزديك ديده و حالات كنوني‌اش را مرگ و نابودي مي‌دانند.
نويسنده مي‌گويد: زمانيكه مقاله پيشين خود با عنوان "آمريكا مرد " را نوشتم، به دنبال كشف يك حقيقت براي ملت خود بودم؛ حقيقتي كه رسانه‌ها، با ايجاد ابهام و سروصداي تبليغاتي به دنبال آن است تا نگاهها را از افول آمريكا و پايان امپراطوري شرور آن دور نگاه دارد.
عكس‌العمل و جوابيه فرماندهي مركزي ايالات متحده آمريكا نسبت به مقاله اين نويسنده مسئله‌اي غيرمعمول بود كه باعث تعجب شد؛ به نظر مي‌رسد براي اين قوم قابل تحمل نبود كسي دست بر روي حقيقتي كه متوجه ايشان است بگذارد، چرا كه گشودن چنين بابي منجر به شورش و خيزش منطقه عليه سلطه آمريكا خواهد شد و آمريكا را وادار به خروج از كشورهاي منطقه خواهد كرد تا باقيمانده دستان آغشته به خون اين كشور، از جهان اسلام عقب كشيده و آمريكا مجبور شود به خود پرداخته و زخمهاي خود را درمان كند و در وراي اقيانوس سر به لاك خود فرو برد، به منافع فرزندان خود بيانديشد و به فراهم نمودن آموزش و سلامت شهروندان خود بپردازد. طول عمر آمريكا فقط بسته به ميزان شير و خوني است كه حاكمان عرب و مسلمان در اختيارش قرار مي‌دهند؛ كه اگر خدمت‌هاي اين اعراب (كه آن را از ملت خود دريغ كردند) نبود، بزرگي آمريكا و رژيم صهيونيستي تا به امروز ادامه نمي‌يافت؛ اما حكمت خداوند بود كه آمريكا باقي بماند و به دست ملت مستضعف عراق و افغانستان نابود شود.
افغانستان فقيرترين كشور اسلامي است كه اتحاد جماهير شوروي را ساقط كرد و امروز همين كشور آمريكا را در هلمند و قندهار شكست داده است؛ اين اتفاق در زماني روي داد كه استخوان‌هاي ارتش آمريكا در فلوجه و الانبار به دست ملتي كه بيش از يك دهه است از محاصره رنج مي‌برد خرد شد و قدرت نظامي ارتش آمريكا شكست خورد تا بدين ترتيب شكست نظامي آخرين صحنه سقوط اين امپراطوري باشد.

اين گزارش در ادامه پاسخ آمريكا به مقاله پيشين خود را مورد نقد قرار مي دهد و مي‌نويسد: در اين پاسخ آمده است: اين جنگ‌ها انتخاب ما نبوده و ايالات متحده ناچار به دفاع از خود شده " كه البته اين يك مغلطه بزرگ است... و با نظر باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا، تناقض دارد؛ اوباما جنگ افغانستان را متفاوت از عراق دانسته و آن را اينگونه توصيف مي‌كند: " جنگي ابلهانه، جنگي عجولانه، جنگي كه به جاي منطق متكي بر احساس است و به جاي تكيه بر اصول مبتني بر انگيزه‌هاي سياسي مي‌باشد "...
به دليل موضعگيري باراك اوباما نسبت به اين جنگ، مردم آمريكا وي را انتخاب و جرج بوش مورد نفرين و لعنشان قرار گرفت. رئيس جمهور پيشين آمريكا نتوانست از دليل خود مبني بر آغاز جنگ دفاع كند؛ وي در كنار "جان مك كين " نامزد انتخاباتي از حزب خود نيز حاضر نشد تا مبادا تأثير منفي بر رقابت انتخاباتي‌اش داشته باشد. اگر همان گونه كه به نظر ديده‌بانهاي دولت ايالات متحده، جنگ افغانستان يك ضرورت براي دستيابي به بن لادن بود، جنگ عراق براي چه در گرفت؟ آيا صدام ارتباطي با القاعده داشت؟ آيا صدام در حمله به برج‌هاي تجاري نقشي داشت؟ سلاح‌هاي كشتار جمعي كه بهانه راه‌اندازي جنگ بود كجاست؟ در اينجا لازم است به طرح قرن آمريكا براي سلطه بر جهان اشاره كرد... در اينجا طرح و برنامه‌هايي وجود دارد كه مربوط به پيش از جنگ است... هيچ چيز تصادفي نيست...صحبت پيرامون دلايل ديگر توجيهاتي زائد است.
اگر اسامه بن لادن متهم است، آيا اين مسئله به آمريكا اجازه مي‌دهد بدون تحقيق و بررسي، به افغانستان حمله و شهرها را نابود سازد؟ اگر اطلاعاتي وجود دارد كه روند اتهام را تغيير مي‌دهد، چرا دادگاهي ويژه اسامه بن لادن ترتيب داده نشد؟
نكته دوم اين پاسخ حاكي از آن است كه حضور آمريكا در اين دو كشور تنها منحصر به هدف‌گيري افراط‌گراها بوده است. ما سوال مي‌كنيم: آيا موشك‌ها و بمبهاي كور، فرقي ميان تندرو و غيرتندرو قائل‌اند؟ آيا بمبي كه "فرش " نام دارد و هر موجود زنده‌اي را در اطرافش هلاك مي‌كند، تندروها را از بقيه جدا مي‌سازد؟ آيا بمب‌هايي كه توسط هواپيماهاي بدون سرنشين پرتاب مي‌شوند، ميان قربانيان فرقي قائل‌اند؟
نويسنده مي‌افزايد: اگر هم منظور شما از تـندورها، طالبان و القاعده است، آيا تمام كساني را كه در افغانستان به قتل مي‌رسانيد نيز از تندروها هستند؟ يا آنكه بنا بر مدارك ويكي‌ليكس بر اين جنايات، شهروندان افغان را به نابودي كشانديد. تندروهاي عراق كجا هستند؟ بيش از يك مليون عراقي را كشتيد، صدها هزار نفر را شكنجه كرديد و در حق شهروندان مرتكب جنايت شديد، زندانيان مرد و زن را به بدترين شكل ممكن مورد شكنجه قرار داديد و زندان "ابوغريب " خود شاهدي بر اين مصيبت بشري است... زندان گوانتانامو نيز به همين شكل. ناتواني از توجيه جنگ عراق، نويسنده جواب را بر آن داشت با تمركز بر روي مسئله افغانستان سخن از دستاوردهايي خيالي زده و با سرعت از مسئله عراق بگذرد.
نكته سوم جوابيه كاخ سفيد اين است كه عقب‌نشيني آمريكا از عراق مبتني بر امضاي يك تفاهم‌نامه امنيتي با عراق بود. نويسنده اين جوابيه معتقد است "واگذاري مأموريت‌هاي امنيتي به عراقي‌ها و پايبندي آمريكا به اين مسئله دليل پيروزي اين كشور بر خشونت تندروها مي‌باشد. " به عبارت ديگر، عقب‌نشيني نيروهاي آمريكايي به دليل حملات مقاومت و شكست ارتش آمريكا نيست كه البته اين سخن از منطق و واقعيت به دور است؛ اين تفاهم‌نامه وسيله‌اي براي حفظ آبروي نيروهاي آمريكايي بود و تصميم عقب‌نشيني كه پيش از اوباما در زمان بوش اتخاذ شد، بعد از آني بود كه عراق به گورستان سربازان آمريكايي تبديل شده بود و يك سوم تجهيزات آمريكايي به دست نيروهاي مقاومت عراق از بين رفته بود.
زماني كه در اين جوابيه سخن از افغانستان مي‌شود، با افتخار افزايش شمار نيروهاي آمريكايي و افزايش تلاش براي آموزش نيروهاي افغان ياد مي‌شود و چنين پنداشته مي‌شود كه آلمان، انگلستان و جمهوري چك اعلام افزايش نيرو كرده‌اند كه البته اين درست نيست. اوباما بارها اعلام كرد آغاز واگذاري مأموريت‌هاي امنيتي به نيروهاي افغان در نيمه سال 2011 انجام خواهد شد و اين جوابيه معتقد است اين مطلب دلالت بر پيروزي است و نه شكست!!
نويسنده اين مقاله اظهار مي‌دارد، فرار كردن چگونه مي‌تواند پيروزي باشد؟ اين تناقض چيست؟ اعزام نيروهاي بيشتر و همزمان دم از عقب‌نشيني زدن، نشانه اشتباهات ناشي از ضررهاي واقعي است كه نمي‌توان آنها را ناديده گرفت.
از جمله مغالطه‌ كاريهاي فرماندهي مركزي ايالات متحده در جوابيه آن اين است كه آنها سعي دارند اينگونه القا كنند كه ارتش آمريكا، ايالات متحده را ترك و براي ساخت عراق و افغانستان فداكاري كرد! به گونه‌اي كه دم از اجراي طرح‌هاي عمراني مانند ساخت مدارس، بيمارستان، نيروگاه‌هاي برق و راه و... در عراق و افغانستان مي‌زنند، گويي كه شرايط زندگي براي شهروندان اين دو كشور بهبود يافته؛ سخني كه نيازي به شرح و توضيح ندارد.
عراق بعد از حمله اشغالگران به ويرانه بدل شده و شبكه‌هاي ماهواره‌اي اين مصيبت و رنج را به تصوير مي‌كشند. افغانستاني كه طبق اين جوابيه ادعا مي‌شود، خدمات بهداشتي در آن از 8 درصد در سال 2002، هم‌اكنون به بيش از 83 درصد رسيده است، ادعاي دروغي است، چرا كه نيروهاي آمريكايي و نيروهاي وابسته به ناتو تنها بر كمتر از 20 درصد سرزمين‌هاي افغانستان تسلط دارند، به عبارت دقيق‌تر تنها بر مراكز استانها تسلط دارند؛ نتايج انتخابات اخير كه در 20 درصد از اين بخش‌ها برگزار شد و تنها 10 درصد مردم افغانستان در آن شركت كردند منعكس كننده اين مطلب مي‌باشد؛ پس چگونه ممكن است خدمات به بيش از 83 درصد مردم افغانستان ارائه شده باشد.

روزنامه انگليسي اينديپندنت اعلام كرد، استعفاي ژنرال "استنلي مك‌كريستال " فرمانده پيشين نيروهاي آتلانتيك شمالي و ارتش آمريكا در افغانستان نتيجه ارزيابي غلط وي از حملات نظامي افغانستان بود كه چند روز پيش از استعفاي خود آن را به وزراي دفاع كشورهاي عضو ناتو ارائه كرده بود.
ژنرال مك‌كريستال گزارشي مهمي از جنگ منتشر ساخت و افزايش تمرد نرم در اين جنگ را مورد توجه قرار داد، وي همچنين تحقق هرگونه پيشرفتي را طي چند ماه آينده بعيد دانست. در گزارش مك‌كريستال آمده، تنها 5 منطقه از 116 منطقه افغانستان جزو مناطق امن، ثبت شده‌اند، درحاليكه ساير مناطق از ناامني رنج مي‌برند؛ 40 منطقه نيز جزو مناطق خطرناك يا بسيار ناامن به شمار مي‌آيند، به عبارتي بيش از نيم ميليون سرباز آمريكايي و افغاني تحت امر نيروهاي اشغالي تنها بر 5 منطقه تسلط دارند و طالبان بر 111منطقه ديگر حكومت مي‌كنند، پس نيروهاي آمريكايي چگونه مي‌توانند به 83 درصد مردم افغانستان خدمت‌رساني كنند.
در اين جوابيه آمده كه ارتش آمريكا با ارائه مراقبت‌هاي بهداشتي توانسته ميانگين مرگ و مير كودكان تازه متولد شده و زير 5 سال را كاهش دهد و تنها در سال 2008، توانسته از 85 هزار كودك مراقبت كند. آيا ارائه اين برنامه‌ها توسط يونيسف نيازمند حضور 150هزار سرباز در اين كشور است؟!

با اين وجود، گزارش‌هاي بين‌المللي و مطالبي كه روزانه در رسانه‌هاي آمريكايي و غربي پيرامون اوضاع بهداشت در اين دو كشور ارائه مي‌شود، اين ادعاها را انكار ميكند؛ بعنوان مثال:
- سازمان بهداشت جهاني ماه گذشته اعلام كرد، وبا در افغانستان منتشر شده است.
- افغانستان يكي از 4 كشوري است كه با وجود ريشه‌كني فلج اطفال در جهان، همچنان از اين بيماري رنج مي‌برد؛ فلج اطفال از بيماريهاي عفوني است كه مي‌تواند منجر به مرگ شود؛ كساني كه واكسينه نشوند به اين بيماري مبتلا شده و درماني نيز ندارد.
- بنا به گزارش سال 2008 كميسارياي مستقل حقوق بشر در افغانستان، با وجود كمك 35 ميليارد دلاري كشورهاي خارجي به افغانستان از زمان اشغال اين كشور در سال 2001، حدود 600هزار كودك خياباني به دليل شدت جنگ و فساد از حمايت و مراقبت محروم شده‌اند. نبايد فراموش كرد، شمار افرادي كه توسط نيروهاي آمريكايي و هم‌پيمانانش در افغانستان به قتل مي‌رسند، كمتر از يك ميليون نفر نيست.
اگر از افغانستان بگذريم، اوضاع سلامت و بهداشت در عراق به ويژه در فلوجه به دليل بكارگيري چندين تن اورانيوم غني‌شده و گسترش سرطان، نقص نوزادن و جنين‌ها، به مراتب خطرناكتر است.



:: برچسب‌ها: امریکا , فروپاشی , 22دلیل ,
:: بازدید از این مطلب : 701
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

دشمن شناسی ازدیدگاه مقام معظم رهبری


در سال 1357 مهمترین اتفاق برای ایران و ایرانی اتفاق افتاد. انقلاب اسلامی ایران به ثمر رسید. انقلابی که در ابعاد گوناگون، منشاء پیامدهای بنیادی و شگرفی در سـطـح جهان گردید و علاوه بر آن، به انسان کرامت، به مسلمانان شوکت و به مؤ منان عزّت و عظمت بخشید.

در این میان حرکتی انجام شد که باید روی آن تفکر بیشتری کرد،. آن هم خط بطلان کشیدن بر منافع بیگانگان است. این امر باعث ساخته شدن دشمنانی برای انقلاب اسلامی شد. دشمنان پس از پیروزی انقلاب آرام نشسته و همواره در تولید طرح و نقشه‌هایی جدید در جهت دست درازی به خاک، هویت، فرهنگ و منافع ملت ایران بوده و هستند.

به طور قطع و یقین ازجمله عوامل مهم ناکامی بیگانگان در مقابله با انقلاب اسلامی نگاه نافذ و بصیرت بالای رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران در شناسایی دشمنان و روش های دشمنی آنان با انقلاب اسلامی بوده است . از این رو در این نوشتار در تلاش آنیم هستیم تا دشمن را با کنکاشی در سخنان مقام معظم رهبری شناسایی کنیم.

ضرورت دشمن شناسی

بی شک دشمن شناسی از محوری ترین مباحث در موضوع دفع تهدیدها و دفاع از یک ملت بشمار می آید. چه بسا امتهایی که در طول تاریخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهی و بصیرت لازم سیاسی و اجتماعی در شناخت توطئه های بیگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحیح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتی هلاکت بار منجر گردیده اند.

امیر مؤمنان علی(ع) در کلام خود دراین باره می فرمایند: «من نام عن عدوه انبهته المکاید.(1)» (کسی که در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حیله های (غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند)
در همین رابطه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «نباید غافل باشیم، ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند، خنثی کنیم. (2)»
همچنین رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اولین روز سال 86 در مشهد مقدس در این باره می فرمایند: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند. (3)»

اقسام دشمنان

در یک تقسیم بندی کلی دشمنان ملت بزرگ و انقلابی ایران را در شرایط کنونی می توان به دو بخش دشمنان درونی و بیرونی تقسیم نمود «ما دو دشمن داریم؛ یک دشمن، دشمن درونی است، یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناک تر است. (4)»



:: بازدید از این مطلب : 715
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()