نوشته شده توسط : آرش

دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) که به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي  موسي بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پيغمبران هستي .
و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي  کشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.
 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن علي (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري  و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي  خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.
انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:
بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي  خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .
عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم

حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي  "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....


امام حسين (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) که دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاويه صلح کند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريک رنجهاي برادر بود و چون مي دانست که اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين معاويه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويي  نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوي  معاويه بشکند و سزاي ناهنجاريش را به کنارش بگذارد، ولي امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشي فراخواند، امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و کوبنده خاموشش ساخت .


امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي  و قوانين خداوند است ، و از اين حکومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامي پايين بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حرکت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت که اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد، و از اين کشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.
بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن که گاهي محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي  که معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي  (16) سخناني  تند به معاويه گفت و يا نامه اي کوبنده براي او نوشت .
معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...




:: برچسب‌ها: امام حسین , زندگی نامه , قیام , اخلاق ,
:: بازدید از این مطلب : 593
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 آبان 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: برچسب‌ها: لبیک یا حسین(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 578
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 آبان 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

مرکز موسوم به دیده بان حقوق بشر سوریه ادعا کرد که چندین فروند جت جنگنده بارها از فرودگاه الجراح استان حلب بلند شده و باز در همین فرودگاه که در تسلط داعش است، به زمین می نشینند.

سرنگون شده بعث عراق که به داعش پیوسته اند، به اعضای این گروه برای پرواز با ۳ جنگنده ای که داعش به غنیمت گرفته است، آموزش می دهند.

رامی عبدالرحمان موسس این مرکز به نقل از شاهدان عینی ادعا کرد: حتی داعش با این جنگنده ها بر فراز پایگاه نظامی الجاره در حلب که تحت نفوذ داعش است، پرواز کرده اند.
به گفته عبدالرحمن، مربی های پرواز داعش، خلبان سابق عراقی و از بازمانده های رژیم بعث صدام هستند.
وی می افزاید: مردم محلی بارها شاهد برخاستن جت های جنگنده از این فرودگاه و همچنین فرود آنها بوده اند؛ اما مشخص نیست که این جت های جنگنده مجهز به موشک و بمب هستند یا خیر.

به گفته شاهدان این پرنده ها، میگ ۲۱ و میگ ۲۳ ارتش سوریه هستند که قبلا داعش به غنیمت گرفته بود.
داعش پیشتر اعلام کرده بود که چندین هواپیمای نظامی را در فرودگاه نظامی الطبقه در استان رقه و دیگر فرودگاه‌های نظامی سوریه به دست آورده است.

مرکز کنترل و فرماندهی ارتش آمریکا در منطقه در واکنش به این خبر اعلام کرده تاکنون هیچ شواهدی از فعالیت هوایی داعش در سوریه یا جایی دیگر به دست نیاورده و از آن آگاه نیست.



:: برچسب‌ها: داعش , جنگنده , عراق , سوریه , پرواز ,
:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : شنبه 26 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

ايسم در لغت به معناي: اصالت، اصول، رويه و نمونه آن است و در حالت پسوندي معناي: مکتب از آن گرفته مي شود، اين پسوند (شيسم، سيسم، سيزم) از واژه شيسما (Schisma) گرفته شده که در زبان يوناني به معناي شکاف است و در ابتدا در مورد مسلک ها و انشعاب هايي به کار مي رفته که کليسا و مذهب مسيح منشعب مي شده اند و به هر نوع تجزيه و تفکيکي در جامعه و احزاب و مذهب  گفته شد و حالا بصورت يک پسوند رايج به دنبال واژه ها و اصطلاحات (سياسي، ادبي، هنري، مذهبي، عرفاني، فرهنگي، قومي و ...) مي آيد و تقريبآ هنوز همان مفهوم اوليه را داراست. پسوند (ism) در زبان انگليسي، isme در زبان فرانسه، ismus در زبان آلماني کاربرد هاي گوناگوني دارد، اين پسوند در پي نام ها و يا صفت ها مي آيد و معناي: راي، عقيده، ايمان، مذهب، گرايش و روش را مي رساند، تلاش هاي زيادي اساتيد و علماي ايراني انجام داده اند که معادلي براي ايسم بيابند و گه گاه از پسوندهايي: مثل گر، گري، گرايي، گرا، انگاري، انگار، باور، باوري، خواهي، گفتاري، آئيني، روشي، استفاده کرده اند اما بصورت مطلق چنين کاري عملي نيست، در جاي مفهوم را مي رساند و در جاي نمي رساند، مگر اينکه در جايي گري به کار ببريم، در جايي خواهي، در جايي... مثلآ ليبراليسم را بگوئيم آزادي خواهي، سوسياليسم را (جامعه باوري Socialism).
 
 
اباحي گري: به معناي نفي حلال و حرام الهي و پايبند نبودن به دستور دين در زندگي فردي و اجتماعي

آبسولوتيسم: عقيده به حکومت مطلقه و رياست يک ديکتاتور بر همه افراد يک جامعه
 
اپورتونيسم: عقيده به بوقلمون صفتي و مطابق شرايط زماني و مکان يعقيده و مسلک عوض کردن
 
اُپُوزيسيون: به معناي مخالفت يا مخالفان، مخالفت با اهداف دارندگان قدرت سياسي، اقتصادي

اپولوژيسم: عقيده به کناره گيري از کار دولت و گوشه گيري سياسي
 
اپيس کوپاليسم: عقيده به طرفداري از حکومت ديني منتخب از مجموعه کليسا هاي ملي
 
اپيگوريانيسم: عقيده به لغو يا تغيير قانون جامعه در صورتي که مفيد به حال افراد جامعه نباشد
 
اتريتاريانيسم: عقيده به تحت الشعاع بودن فرد در مقابل جامعه

اتو کراسي: عقيده به سپردن همه امور به يک نفر

آتئيسم: عقيده به انکار خداوند

آريستو کراسي: عقيده به سپردن قدرت به چند نفر متمول يا قدرتمند
 
استالينيسم: عقيده به تغييراتي که استالين در شوروي در عقايد مارکس و لنين داد
 
اسکيپيسم: عقيده به کناره گيري و انزوا از فعاليت سياسي و اداري
 
سکولاريسم: عقيده به اصالت امور دنيوي و هرچه در دنيا موجود است

اسکپ تي کيسم: عقيده به فلسفه شک در باره هرچيز

اگزيستانسياليسم: عقيده به آزادي انسان و اعتقاد به خداوند را نوعي اسارت و مانع رشد بشر مي داند.

آگنوس بي کيسم: عقيده به عدم قبول آنچه که فلاسفه مي گويند.
 
آگوئيسم: خود پرستي

اُمانيسم: (انسان مداري) انسان جاي خداوند مي نشيند و تكيه گاه تشخيص ارزش ها را انسان مي داند.

امپرياليسم: عقيده به ايجاد امپراطوري اقتصادي از راه تصرف ساير ممالک بهر وسيله اي که هست

آمپريسم: عقيده به تجربه يا مشاهده و عمل در هر نوع ايمان و اعتقاد
 
آنارشيم: عقيده به عدم وجود زمامدار براي اداره امور
 
آنارکوسنديکاليسم: عقيده به مخالفت با دولت و تحصيل قدرت به وسائل دموکراتيک
 
آناپپتيسم: عقيده به تلفيق مرام کمونيسم و سوسياليسم
 
انترناسيوناليسم: عقيده به خير و سعادت بشر و ملت ها بدون در نظر گرفتن تعصب هاي قومي و با همكاري

آنتي انتکتواليسم: عقيده به اينکه عقل زاده علم است و علم منبع عقل
 
آنتي کواريانيسم: عقيده به عقايد و آداب قديمي و کهن و اصالت هرچه کهنه است
 
آنتي سميشيسم: عقيده به نابودي يهوديان براي بهبود وضع زندگي مردم
     
اندوستريالسم: عقيده به تاثير ماشين و رواج صنعت در زندگي بشر
 
انديويدواليسم: اصالت فرد و داشتن آزادي و اختيار فردي
 
اورتارکيسم: عقيده به استقلال اقتصادي
 
اليگارشي: عقيده به سپردن حکومت به دست عدهاي معدود
 
اوبژکتيويسم: عقيده به تفوق فراوان براي حقايق بر اساس درک احساس
 
اوونيسم: عقيده به تلاش براي حفظ حقوق و مزاياي کارگر و بهبود وضع آن
 
ايدئولوژي: به معناي شناخت" و روشي از انديشه است كه مي خواهد هم جهان را توضيح دهد و هم دگرگون سازد.

ايده آليسم: عقيده به پيروي از افکار و آرزو ها و آمال
 
بلشويسم: عقيده به ايجاد قدرت سياسي توسط کار گراني که تابع انضباط شديدي هستند
 
بربريسم: به معناي توحش و بربريت و بدويت
 
بورژوا : سرمايه داران، سوداگران، پيشه وران و دارندگان مشاغل آزاد که در برابر "پرولتاريا" كه به كارگراني گفته مي شد كه هيچ وسيله توليدي جز نيروي كار خود براي تأمين زندگي ندارند.

پاتريونيسم: ميهن پرستي وطن دوستي افراطي
 
پارتيکولاريسم: عقيده به حفظ آثار و رسوم و آداب و عادات يک شهر توسط مردم  
 
پارلمانتاريسم: عقيده به ايجاد مسئوليت توسط قوه مجريه در برابر قوه مقننه و پارلمان
 
پاسيفيسم: صلح طلبي
 
پاروشياليسم: عقيده به محدوديت فکر
 
پراگماتيسم: عقيده به فلسفه اصالت عمل
 
پروببلي تيسم: عقيده به فلسفه احتمال گرايي
 
پروتستانتيسم ليبرال: اساس دين را تجربه ديني اشخاص مي داند، و در اينكه عقل مي تواند در مسائل الهيات اظهار نظر كند، شك دارند.

پست مدرنيسم: انسان به دليل وابستگي به فرهنگ، زبان، آداب و رسومش نمي تواند به آنها از ديده برتري نگاه كند و نمي توان داوري كرد كه كدام فرهنگ غرب است.

پسي ميسم: عقيده بد بيني نسبت به همه کي همه جا و همه وقت
 
پلوراليسم: عقيده به عدم انحصار علاقه فردي به پيوستگي هاي سياسي
 
پلاتونيسم: عقيده به قدرت دولت که وابسته به ميزان اطاعت اتباع کشور از مقررات است
 
پوزيتيويسم اخلاقي: عقيده به اينکه ارزش هاي اخلاقي واقعيت عقلاني ندارد و خوب و بد, تابع آراء مردم است.

پوزيتيويسم: اعتقاد به اينکه انسان فقط از طريق حس، علم پيدا مي كند

پوپوليسم: مردم باوري, هدف هاي سياسي را بايد بر اساس خواست مردم جدا از احزاب و نهادها پيش برد

تروريسم: عقيده به لزوم آدم کشي و ايجاد ترس و وحشت براي ادره حکومت
 
تروتسکي ايسم: عقيده به اعتدال بين لنينيسم و استالينيسم
 
تزاريسم: ديکتاتوري
 
تيراني (تيرانيسيد): حكومت ظالمانه اي كه قدرت را از راه غير قانوني در يونان باستان به دست مي گرفت.

دترمينيسم: عقيده به جبر گرايي
 
دسپوتيسم: عقيده به سپردن کار هاي يک کشور به دست يک  نفر مستبد
 
دموکراسي: حکومت مردم بر مردم
 
دوگماتيسم: عقيده به اطاعت صرف و کور کورانه از هر اصل و آيين
 
ديالکتيک: عقيده به تبعيت از روش فلسفي هگل مبني بر تز آنتي تز و سنتز
 
راديکاليسم: عقيده به بهبودي ريشه اي و نفي ريشه اي همه چيز
 
راسيوناليسم: عقل گرايي
 
رفرميسم: قلمرو دين را تنها رابطه انسان و خداوند مي داند و حذف دين از صحنه اجتماعي و سياسي

رومانتيسم: جنبش هنري، ادبي و فلسفي با تأكيد بر طبيعت و  وجود عاطفه و احساس و خيال

روياليسم: عقيده به حکومت مطلق سلطنتي
 
 رئاليسم: عقيده به واقعيت کل در هر مورد و مقصود از کل (دولت )بيشتر است
 
ژئو پوليتيک: علم مطالعه روابط بين جغرافيا و سياست
 
سانتراليسم: تمرکز گرايي
 
سپتي سيسم: اعتقاد به اينکه انسان راهي براي شناخت حقايق ندارد. از اين رو بايد در امور توقف نمايد.

سزاريسم: تزاريسم دسپو تيسم ديکتاتوري
 
سكولاريسم: دنيوي شدن , دخالت مسائل معنوي و دين و مذهب را در سياست و قانون رد مي كند.

سمپوزيوم: به جلسه اي كه براي بحث و تبادل نظر درباره موضوعي مشخص كه مورد علاقه شركت كنندگان است گفته مي شود.

سنديكاليسم: تريديونيون يا اتحاديه هاي كارگري را در فرانسه سنديكا مي نامند.

سوفيسم: مغلطه گرايي و سفسطه گويي
 
سوسياليسم: عقيده به کنترل همه امور اقتصادي و صنعتي اجتماع به نفع مردم کشور
 
سوسياليسم ليبرال: عقيده به کنترل وسايل توليدي و مخالفت با کنترل توزيع محصول
 
شوونيسم: عقيده به افراط و مبالغه در ميهن پرستي  
 
فاشيسم: عقيده به افراط در استبداد براي رسيدن به ترقي جامعه
 
فاكسيوناليسم: به معناي حزب است و به مفهوم  حزب پرستي و عقيده به لزوم وجود احزاب سياسي

فالانژيسم: حزب فاشيست اسپانيا

فيمينيسم: جنبش زنان و واکنشي در برابر تباهي و از بين رفتن هويت زن

فورماليسم: ظاهر گرايي افراطي
 
فيزيو کراسي: عقيده به عدم دخالت دولت در امور
 
فئوداليسم: اشراف و مالكين املاكي را مالك مي باشند و كشاورزان از حقوق سياسي محروم اند، و يا به مقداري كم ازحقوق سياسي و كشور بهره مند هستند.

کاپيتاليسم: عقيده به سرمايه داري
 
کالونيسم: عقيده به اطاعت کور کورانه از مذهب
 
کمونيسم: عقيده به مساوات و برابري بين مردم در کليه امور
 
كنستيتوسيونال: سلطنت مشروطه كه قدرت پادشاه محدود است، و مجلس قوانين را وضع مي كند و پس از تأييد پادشاه براي اجراء در اختيار قوه مجريه قرار مي گيرد.

گوبينيسم: عقيده به تفوق نژاد هاي بشري
 
لابيگري: نفوذ در قوه قانوگذاري (از راه تماس با دو مجلس و زير نفوذ آوردن آنها) و اعمال كردن نظر خود

لائيسم: مسلكي است با دين و معنويت ضديت دارد معادل معناي سكولاريسم مي باشد.

ليبراليسم: عقيده به آزادي حرفه ها در کليه امور براي افراد بشر
 
لنينيسم: نوعي از ماركسيسم كه منسوب به "ولاديمير ايليچ لنين"بنيانگذار رژيم كمونيست و پيشواي انقلاب اكتبر 1917 روسيه

ماترياليسم: ماده گرايي عقيده به نفي هر چيز غير از ماده
 
ماکياوليسم :عقيده به ايجاد دولت مقتدر و سرکوبگر , آن را "فلسفه استبداد جديد" نيز مي خوانند
 
مارکسيسم: عقيده به فرضيه تکامل تاريخي تمدن و کشمکش طبقاتب و انقاب پرولتاريا از سوي مارکس
 
مائوئيسم: افكار مائوتسه تونگ رهبر انقلاب كمونيستي چين درباره استراتژي جنگ انقلابي و سازگار كردن ماركسيسم - لنينيسم با اوضاع چين

مدرنيسم:  نو شدن , قرار دادن علم. وسايل جديد، شناخت و ذهنيت هاي تازه به جاي روش‌هاي قديمي و دين.

مرکانتاليسم: عقيه به افزايش صادرات نسبت به واردات براي ايجاد قدرتهاي اقتصادي ملت ها
 
مولتي پارتيسم: اداره كشور به صورت چند حزبي كه هيچ يك از احزاب به اكثريت مطلق آرا را ندارد.

مونارشي: رژيم سلطنتي اي است كه در آن پادشاه قواي سه گانه را شخصاً در دست دارد.

ميليتاريسم: ارتش سالاري, سروري ارتش بر دستگاه دولت

موبوكراسي : حكومت افراد نالايق و خودسر كه از عرصه هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي دور هستند .

نازيسم: عنوان حكومت آلمان و علامت اختصاري "حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان" در دورة "هيتلر"

ناسيوناليسم: وطن پرستي
 
نهيليسم: عقيده به پوچ گرايي و اينکه هيچ چيز در دنيا پايدار نيست و بايد از بين برده شود
 
يوتيليتاريانسيم: فلسفه انتفاعي سود جويي



:: برچسب‌ها: مکاتب سیاسی , ایسم ,
:: بازدید از این مطلب : 845
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

مارکسیسم به مکتب فکری گفته می شود که توسط کارل مارکس (1818-1883)، دانشمند یهودی آلمانی و نیز دوست و همکارش فردریش انگلس تبیین شد. مهمترین مولفه های اندیشه مارکس عبارتند از:

1- ماتریالیسم: مارکس معتقد به ماتریالیسم بود یعنی آنکه در دنیا فقط ماده وجود دارد. این مفهوم از ماتریالیسم را مارکس از فوئرباخ اخذ کرد. بر این اساس دیگر وجود خداوند یا روح و یا هر گونه موجود غیرمادی منتفی خواهد شد و در جهان فقط ماده وجود دارد.

2- دیالکتیک: مارکس دیالکتیک را از هگل فراگرفت. بر اساس دیالکتیک همه چیز در دنیا درحال تغییر و دگرگونی است. در مقابل هر چیزی، ضد یا مخالفی وجود دارد که مارکس از آن دو به تز و آنتی تز یاد میکند. از ترکیب این دو سنتز به وجود می آید.

3- دترمینیسم تاریخی: دترمینیسم به معنای جبری بودن یا تعیین شدگی است. دترمینیسم تاریخی به این معناست که تاریخ روندی جبری دارد. از نظر مارکس تاریخ به چند مرحله تقسیم می شود. مرحله اول"کمون اولیه" نام دارد و در آن همه چیز اشتراکی بوده و مالکیت خصوصی وجود نداشته است، سپس تاریخ به دوره برده داری، و بعد از آن فئودالیسم رسیده و در زمان مارکس در مرحله سرمایه داری قرار داشت. مارکس پیش بینی کرد که سرمایه داری به کمک انقلاب و دیکتاتوری پرولتاریا (کارگران بدون ابزار) به "سوسیالیسم" می رسد که در این مرحله مالکیت خصوصی از بین می رود و همه اموال و دارایی ها اشتراکی می شود و سپس به به "کمونیسم" که جامعه بدون طبقه و بدون دولت و بدون مالکیت است می رسد. این پیش بینی هیچ گاه محقق نشد.

4- اقتصاد: تحولات تاریخی که مارکس از آنها یاد می کند به چه صورتی رخ داده اند؟ موتور محرکه تاریخ از نظر مارکس اقتصاد بوده و لذا اقتصاد زیربنا، و سیاست، فرهنگ، دین و.... همه روبنا هستند. منظور مارکس از اقتصاد با منظوری که ما امروزه از اقتصاد در ذهن داریم کمی متفاوت است. از نظر مارکس اقتصاد در مناسبات تولید خلاصه می شود و مناسبات تولید نیز در مالکیت ابزار تولید. هر کسی که مالک ابزار تولید باشد شکل دهنده طبقه مسلط در جامعه است و آنانی که فاقد ابزار تولید هستند طبقه زیردست هستند که از سوی طبقه مسلط استثمار می شوند. به عنوان مثال در برده داری، برده ها ابزار تولید هستند، در فئودالیسم زمین و در سرمایه داری ماشین آلات صنعتی

.

نقد نظریه مارکس:

1- بزرگترین انتقاد به نظریه مارکس این بوده و هست که پیش بینی او محقق نشد. او پیش بینی کرد به زودی در انگلستان انقلاب کمونیستی رخ می دهد اما این انقلاب هیچ گاه در این کشور رخ نداد. تاریخ که به باور او می باست روندی جبری را مطابق با دوره های تاریخی او پیش نرفت.

2- دومین نقد عمده به اندیشه مارکس معمولا به وجه تقلیلگرایی این اندیشه ناظر می باشد. تقلیلگرایی به این معناست که شما یک امر مهم و بزرگی را به یک چیز خلاصه کنید و تقلیل دهید. مارکس تحولات تاریخی را که از بسیاری عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... ناشی می شود را صرفا (و در برخی تفاسیر عمدتا) به اقتصاد تقلیل می دهد . اقتصاد را هم در نهایت به ابزار تولید تقلیل می دهد. به این ترتیب او در نظریه اش بسیاری از عوامل مهم و موثر را نادیده می گیرد و یا کم اهمیت می پندارد.

3- از لحاظ هستی شناسانه نیز عدم پذیرش وجود خداوند و یا هر نوع پدیدار غیر مادی طبیعی از سوی مارکسیسم مورد پذیرش هیچ یک از ادیان که بنیان همه آنها بر پذیرش عالم ماوراء است، نمی باشد. به عنوان مثال یکی از نشانه های مومنین در آیات ابتدایی سوره بقره ایمان به خداوند و ایمان به غیب است. (الذین یومنون بالغیب)

4- نگاه مارکسیسم به دین نیز بسیار مورد بررسی و انتقاد قرارگرفته است. مارکس، دین را افیون توده ها نامید. مهمترین ویژگی افیون (مواد مخدر) رکود و سستی است. منظور مارکس این بود که دین از انقلاب و مبارزه ممانعت به عمل می آورد. شاید در برخی مقاطع تاریخ این گفته در مورد دین مسیحیت صادق باشد اما بی تردید در مورد دینی همچون اسلام آن هم در میان اهل تشیع صادق نخواهد بود. شیعیان به دلیل حضور پررنگ قیام عاشورا در زندگی روزمره آنها همواره با انقلاب و قیام آشنا بوده اند و نمونه آشکار آن نیز انقلاب اسلامی ایران است که بر اساس آموزه های اسلامی شکل گرفت. در واقع انقلاب ایران خط بطلانی است بر این آموزه مارکس.

5- همچنین بسیاری از اندیشمندان کمونیسم نهایی مارکس را که جامعه ای بدون طبقه؛ بدون دولت و بدون مالکیت خصوصی است نقد می کنند. اصولا امکان به وجود آمدن چنین جامعه ای وجود ندارد و لذا پیش بینی مارکس که معتقد به رسیدن به این جامعه است هیچ گاه محقق نخواهد شد.

6- اکنون که نقاط ضعف مارکس را برشمردیم بد نیست به نقطه قوت و تاثیر مثبت اندیشه مارکس هم اشاره کنیم، نقطه قوتی که باعث شده اندیشه او یکی از پرتاثیرترین اندیشه های سیاسی باشد؛ مارکس به حقوق کارگران و استثماری که از سوی طبقه کارفرما بر آنها صورت می پذیرفت اعتراض کرد. بی تردید اندیشه های او وضعیت کارگرانی که بیش از 12 ساعت و حتی بعضا 16 ساعت در روز کار می کردند و حقوق بسیار اندکی دریافت می کردند را  بهبود بخشید؛ و به تدریج کارفرمایان را به رعایت بیشتر حقوق کارگران مانند سقف کاری 8 ساعت در روز، بیمه و... سوق داد. به همین دلیل عمده طرفداران اندیشه مارکسیسم کارگران هستند اما لازم به ذکر است که دفاع از حقوق کارگران تنها در قالب مارکسیسم محدود نیست و می توان بدون تمسک به آموزه های مارکسیستی به دفاع از حقوق کارگران پرداخت.



:: برچسب‌ها: مارکس , مارکسیسم , لنین , نقدمارکسیسم ,
:: بازدید از این مطلب : 629
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش جنبش مقابله با رسانه‌های بیگانه، امپراتوری دروغ: پلیس اف بی آی آمریکا جوان ۱۹ ساله ای را به نام “حمزه خان”ساکن ایالت ایلینوی که قصد سفر به ترکیه داشت را در فرودگاه شیکاگو دستگیر کرد. پلیس اعلام کرده که مدارکی منوط به ارتباط این فرد با گروه تروریستی داعش را در منزل او کشف کرده است



:: برچسب‌ها: اف بی ای , داعش , فرودگاه , تکفیری , شیکاگو ,
:: بازدید از این مطلب : 567
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش جنبش مقابله با رسانه‌های بیگانه، امپراتوری دروغ: حجت‌الاسلام سید محمود علوی وزیر اطلاعات در جلسه علنی امروز (سه‌شنبه) مجلس و در پاسخ به سوال نمایندگان سوال‌کننده اظهار داشت: وزارت اطلاعات حساسیت نسبت به مسائل امنیتی و تهدیدات کشور را همواره عمیقا درک کرده و بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری با استراتژی پاسخ لازم را به تهدیدات امنیتی داده و خواهد داد.

وی افزود: وزارت اطلاعات همواره چه در سطح استراتژی و راهبرد چه در سطح عملیاتی و چه در سطح تاکتیکی با رویکرد واقع‌‌‌نگرانه، آینده‌نگرانه و با در نظر گرفتن قابلیت تحقق برنامه‌ها مسائل امنیتی را توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) رصد و به نحو احسنت امنیت را در سطح کشور با همکاری سایر نهادهای امنیتی محقق کرده و به تثبیت رسانده است.

وزیر اطلاعات خاطرنشان کرد: بخشی از فعالیت‌های وزارت اطلاعات شامل شناسایی و پیشگیری است که در این زمینه اقدامات بسیار زیادی صورت گرفته که از جمله آن می‌توان به اشراف اطلاعاتی در گروهک‌های و تهدیدکنندگان امنیت ملی و رصد مستمر فعالیت‌های آنها اشراف بر فضای تبادل اطلاعات و تحرکات دشمن اشاره کرد به گونه‌ای که فرصت هرگونه حرکتی از دشمن سلب کرده و اشراف اطلاعاتی به تمام معنا بر آنها وجود دارد الا در مواردی که اطلاع‌رسانی وزارت اطلاعات مورد توجه قرار نگرفته باشد که آسیب‌هایی متوجه کشور کرده باشد که وزارت اطلاعات در جهت این آسیب‌زدایی نیز تدابیری را اندیشیده است.

علوی تصریح کرد: بخش دیگر فعالیت‌های وزارت اطلاعات اطلاع‌رسانی و هشدار به موقع به مسئولان و کمک به ایجاد فضای یکپارچه هماهنگ و هم‌افزا در برخورد با تهدیدهاست، طبق اسناد و مدارک موجود گزارش‌های جامع و کارآمدی از سوی وزارت اطلاعات به مسئولان مربوطه در زمینه تهدیدها ارائه شده که از جمله‌ آن می‌توان به ارائه اطلاعات لازم در مورد گروه جیش‌العدل قبل از فعالیت این گروه در جدار مرزی کشور به مقامات مسئول در استان اشاره کرد، حتی در این گزارش اهداف عملیاتی گروهک مذکور نیز تبیین شده و هشدارهای لازم داده شده است.

وی ادامه داد: شناسایی مواضع، پایگاه‌ها، مقرها و ردیابی دشمن در قلمرو امنیتی، شناسایی آسیب‌پذیری‌ها، ضعف‌ها و چالش‌ها نسبت به تهدیدات گروهک‌ها و اقدام به رفع آنها و همچنین خنثی کردن برنامه‌ها و ناکام گذاشتن دشمن در انجام عملیات از دیگر فعالیت‌های وزارت اطلاعات است که از جمله آن می‌توان به کشف و خنثی‌سازی دو مورد جلیقه انفجاری که برای انفجار در دو مرکز دو استان در روز قدس پیش‌بینی شده بود اشاره کرد.



:: برچسب‌ها: تکفیری , حجت‌الاسلام علوی , روز قدس , وزارت اطلاعات , کومله ,
:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش
به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری ژورنال نئوی پاکستان، از لحاظ جغرافیایی ، ایالت بلوچستان در یك مسیر راهبردی دریایی ، و مرکزی بین مسیرهای تجاری شرق آسیا و خاورمیانه واقع شده است . علاوه بر این مزیت‌ها ، ذخایر مواد معدنی مانند گاز طبیعی ، این ایالت را به یك جاذبه اقتصادی برای پاکستان و كشورهای ذینفع تبدیل کرده است . سایر منابع طبیعی از جمله نفت ، اورانیوم ، مس و طلا ، به ارزش صدها میلیارد دلار ، این منطقه را به یکی از غنی‌ترین مناطق جهان شناسانده است . تکمیل زیرساخت‌های بندر گوادر با کمک چین نیز بر اهمیت بلوچستان بخصوص برای كشورهایی كه به دنبال حفظ هژمونی خود در منطقه هستند ، افزوده است .
 
انگیزه اصلی چین برای ایجاد بندر مذكور ، ایجاد یک پایگاه مطمئن برای انتقال گاز از طریق خط لوله بسیار طولانی به چین در شمال است .  
 
ایالات متحده نیز با انگیزه‌های اقتصادی ، درصدد خلق دوبی جدید اینبار به نام "گوادر" است . در كنار بعد اقتصادی این منطقه ، این بندر می‌تواند یک پایگاه استراتژیک مهم برای نیروی دریایی ایالات متحده (مانند پایگاه هوایی در یعقوب آباد) ، و همچنین به عنوان یک بندر تجاری برای تجارت نفت ، و به حاشیه راندن "اهمیت ایران" در منطقه تلقی گردد . ایالات متحده آمریکا ، یک مدافع قوی برای تحقق قرارداد TAPI به جای پروژه ایرانی است (خط لوله تاجیكستان پاكستان از طریق بلوچستان) . بندر گوادر به طور بالقوه یک مسیر جایگزین برای ایالات متحده در جنوب افغانستان در مقابله با نفوذ ایران نیز محسوب می‌شود . از طرفی ایالات متحده ، مجموعه‌ای از عملیات مخفی برنامه‌ریزی شده‌ای را در بلوچستان در دستور كار خود قرار داده است ، که هدف اصلی آن صرفا مقابله با ایران است ، هر چند بارها مقامات آمریكایی آنرا انكار كرده‌اند .
 
با این مقدمه ......  
استقلال و جدایی بلوچستان از پاكستان برای چین و منافع آن بسیار فاجعه بار خواهد بود و این همان چیزی‌ست كه غرب به دنبال آن است (قطع نفوذ چین در منطقه) . بندر گوادر همان گذرگاهی است که چین به آن نیاز دارد - یک مسیر ورودی به دریای عمان و خلیج فارس – منطقه‌ای برای رفع نیاز به انرژی پكن در آینده‌ای نه چندان دور .... و تبدیل شدن بندر گوادر به یک پایگاه نیروی دریایی برای چینی‌ها ، از نگرانی‌های اصلی پنتاگون است كه همین برداشت استراتژیكی ، منطقه مذكور را به میدان درگیری ابرقدرت‌های جهانی تبدیل كرده است . 
  
 در همین راستا ، دیده‌بان حقوق بشر (HRW) اخیرا در مورد خشونت و کشتار شیعیان هزاره در پاکستان یك گزارش مفصل را منتشر كرده است. در این گزارش – با عنوان" کشتار شیعیان هزاره در بلوچستان پاکستان" - جزئیاتی از روند تروریسم و قتل عام علیه جامعه شیعه هزاره ، به خصوص توسط لشکر جهنگوی و شماری از گروه‌های تروریستی دیگر ، ارائه شده است . لشکر جهنگوی یک گروه شبه نظامی پاکستانی است که در سال ۱۹۹۶ توسط ریاض بصرا به وجود آمده است .
 
در این گزارش ، بر بررسی دقیق از تاثیرات و دلایل سیاسی و اجتماعی این حملات تمركز شده است . 
اهمیت منحصر بفرد این گزارش - براساس مندرجات آن - ارائه شواهد عینی دقیق از قتل‌عام و حملات تروریستی در این منطقه و نقش قابل توجه سازمان‌های اطلاعاتی غربی ، به ویژه سیا ، سازمان اطلاعات RAW هند ، MI6 بریتانیا و موساد از رژیم اسرائیل ، در این سناریو است. 
 
در این گزارش هیچ گونه بحثی در مورد منافع ژئوپلتیک و استراتژیک که در شکل گرفتن سیاست خارجی آمریکا و دیگر کشورها در مورد تروریسم پاکستان تاثیرگذار بوده است ، به طور کلی نیامده است . البته ، دیده بان حقوق بشر - براساس ماهیت این سازمان - در موضوع "حقوق بشر" متمرکز شده است ، بنابراین ، به طور طبیعی ، بررسی دقیق از مسائل مختلف جغرافیای سیاسی از این سازمان انتظار نمی‌رود .
 
بر این اساس ، دیده‌بان حقوق بشر به تشریح و توضیح وضعیت فعلی و حوادث این منطقه از بعد حقوق بشری پرداخته است : 
 
  • چه کسی هزاره‌ها را می‌كشد ؟
گزارش دیده‌بان حقوق بشر تقریبا بر روی سازمان تروریستی لشکر جهنگوی ، یک گروه سنی که تمام شیعیان پاكستان را به عنوان "دشمنان پاکستان" می‌شناسد - متمركز شده است . تقریبا ، لشکر جهنگوی مسئولیت هر عمل تروریستی موفق در کشتار شیعیان هزاره پاکستان را بر عهده دارد (مستقیم یا به واسطه دیگر گروه‌ها) .
 
در حالی که لشگر جهنگوی نقطه کانونی در گزارش دیده بان حقوق بشر است ، اما به هیچ وجه تنها گروه درگیر در این نوع تروریسم منطقه‌ای علیه شیعیان محسوب نمی‌شوند . در واقع ، گروه‌های فعال دیگری در منطقه بلوچستان وجود دارند كه انواع حملات تروریستی را در دستور كار خود دارند (كه در انتها به نام آن اشاره كرده‌ایم) .
 
گروه‌هایی مانند ارتش آزادی بلوچستان (BLA) (ظهور از تابستان 2000) ، ارتش جمهوری خواه بلوچستان (BRA) ، لشگر طیبه ، جنبش طالبان پاكستان و جندالله ، عملیات تروریستی مشابه‌ای را در این منطقه انجام داده‌اند .
 
 ** لشگر طیبه (به اختصار LeT) یکی از بزرگ‌ترین و فعال‌ترین سازمان‌های تروریستی در جنوب آسیا است که عمدتاً در پاکستان فعالیت می‌کند . این سازمان تروریستی در سال ۱۹۹۰ توسط حافظ محمد سعید ، عبد الله یوسف عزام و ظفر اقبال در افغانستان بنیان نهاده شد که هم اکنون مقر آن در موریدک در نزدیکی لاهور در استان پنجاب پاکستان است و چندین کمپ تمرینی در کشمیر آزاد را مدیریت می‌کند . لشگر طیبه از طرف هندوستان متهم به انجام تعدادی حمله به شهروندان و نیروهای نظامی این کشور شده است که از جمله مشهورترین آنها می‌توان به حمله به پارلمان هند در سال ۲۰۰۱ و حملات نوامبر ۲۰۰۸ در بمبئی اشاره کرد . از جمله اهداف این سازمان تروریستی ، بنیان نهادن یک حکومت اسلامی در جنوب آسیا و «آزادسازی» مسلمانان کشمیر آزاد بیان شده است . این سازمان در کشورهای هند ، پاکستان ، ایالات متحده ، پادشاهی متحده، اتحادیه اروپا ، روسیه و استرالیا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است . برخی از متخصصین از جمله ژان لوئیس بروگیری، و همینطور رئیس بنیاد آمریکای نوین ، استیو کول ، معتقدند که سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) ، به لشکر طیبه کمک اطلاعاتی و محافظتی می‌کند . 
 
** جنبش طالبان پاکستان (TTP; زبان اردو/زبان پشتو : تحریک طالبان پاکستان ; "طالبان") که به جای طالبان پاکستان نامیده می‌شود . یک سازمام فراگیر از گروه‌های شبه‌نظامی اسلام‌گرا است که در شمالغربی پاکستان ، در مناطق قبیله‌ای فدرال در طول مرز افغانستان مستقر هستند . این که بگوییم کدام گروه كدام حمله تروریستی را انجام داده است ، غیر ممكن است ، چرا كه بسیاری از شاهدان عینی (موجود) یا غیر قابل اعتماد هستند و یا اظهارات متناقضی دارند ! در این گزارش سعی بر آن نشده كه حملات تروریستی را به مقصران اصلی آن نسبت داده شود ، بلكه فهم زمینه این حملات و انگیزه ارتكاب این نوع فعالیت‌های اخلال‌گرانه در امنیت و هدف قرار دادن گروه شیعه از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. 
 
هدف از حملات فرقه‌ای در این نوع فعالیت‌های خرابكارنه بیشتر برای ایجاد اختلاف در میان گروه‌های قومی و مذهبی کشور ، و در نهایت به گسترش جنگ داخلی ، ناآرامی‌های مدنی و فروپاشی کشور پاکستان و منطقه برنامه ریزی شده است . این پروژه بارها و از سالها پیش در منطقه خاورمیانه و آسیا اتفاق افتاده است ، و در حال حاضر در كشورهایی مانند عراق و سوریه به اجرا درآمده است .
 
درگیری‌های فرقه‌ای یکی از شیوه‌های اصلی امپریالیست‌ها در طول قرن‌های گذشته بوده است ؛ اختلاف درونی مردم و ملت در امتداد خطوط نژادی ، قومی ، مذهبی و طبقات اجتماعی!  
 
 به این ترتیب ، در بررسی موضوع کشتار هزاره‌ها ، سوال اصلی این است كه : چه کسی از چنین اعمال شنیع (كشتار شیعیان) سود می‌برد ؟
در واقع ، در این مورد ، لشکر جهنگوی متهم اصلی مطرح می‌باشد . نه تنها آنها از یك ایدئولوژی نظامی ضد شیعه برخوردارند ، بلكه براساس گزارش‌های موجود این گروه تروریستی توسط "کمک کنندگان مالی عرب" - در راس آنها عربستان سعودی - تامین مالی می‌شود .  براساس تحقیقات دانشگاه استنفورد ، "لشکر جهنگوی توسط چندین کشور خلیج فارسی از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی تامین مالی می‌شود . این کشورها بودجه تروریستی لشکر جهنگوی و سایر گروه‌های شبه نظامی سنی را در درجه اول برای مقابله با نفوذ روزافزون تشیع انقلابی ایران در منطقه ، برعهده گرفته‌اند . "


:: برچسب‌ها: سیستان ، بلوچستان ، پاکستان ، اهمیت ، عربستان ، موساد ، سیا ، MI6 ، mossad ، cia ، iran ، جندالشیطان ، گوادر ، ایران ، بین الملل ,
:: بازدید از این مطلب : 646
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

تهدید عبارت است از شرایطی که در آن عناصر و مؤلفه‌های امنیت داخلی و خارجی در معرض خطر، تضعیف و ضربه قرار گرفته است. ممکن است این تهدید واقعی و عینی و یا صرفا ذهنی و روانی باشد و فقط احساس شود.نوشتار حاضر تهدیدات آمریکا را علیه جمهوری اسلامی ایران بر شمرده است.
«ملت ایران آمریکا را دشمن شماره یک خود می‌داند» « مقام معظم رهبری»
● تعریف: تهدید عبارت است از شرایطی که در آن عناصر و مؤلفه‌های امنیت داخلی و خارجی در معرض خطر، تضعیف و ضربه قرار گرفته است. ممکن است این تهدید واقعی و عینی و یا صرفا ذهنی و روانی باشد و فقط احساس شود.

انواع تهدید:
۱) تهدیدات داخلی:
تهدیداتی که دارای منشاء داخلی است ولی ممکن است در امتداد تهدیدات خارجی باشد تهدیدات داخلی تلقی می‌شود. این تهدیدات شامل تهدیدات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی امنیتی می‌باشد.
۲) تهدیدات خارجی:
تهدیداتی که علیه حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، امنیت ملی، استقلال و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران و حوزه‌های نفوذ آن است و دارای منشاء خارجی است. تهدیدات خارجی تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی می‌باشد.
تهدیدات آمریکا بر ضد جمهوری اسلامی ایران تهدیدات بین‌المللی و منطقه‌ای محسوب می‌شود. با توجه به پیوستگی سیاست داخلی و خارجی تهدیدات خارجی و داخلی نیز در بسیاری موارد همپوشانی داشته باشند. با این مقدمه فهرست تهدیدات آمریکا بر ضد ج.ا.ا به شرح زیر ارزیابی می‌شود.
۱) تهدیدات سیاسی - امنیتی:
- حاکمیت جناح افراطی و تند رو حزب جمهوریخواه در آمریکا.
- نفوذ گسترده لابی صهیونیستی در حاکمیت آمریکا.
- روابط نزدیک و پیوندهای عمیق آمریکا با رژیم صهیونیستی.
- توانمندی سازی رژیم صهیونیستی و حفظ برتری توان این رژیم در مقایسه با کشورهای منطقه.

راه‌اندازی دفتر دیپلماسی عمومی و نرم افزاری در جهت تاثیر‌گذاری بر افکار عمومی.
- گنجاندن نام ج.ا.ا در فهرست ۷ کشور تهدید شده به بمباران هسته‌ای.
- گنجاندن نام ج.ا. در فهرست کشورهای به اصطلاح محور شرارت.
- گنجاندن نام ج.ا.ا در فهرست کشورهای حامی تروریسم.
- حضور در دریای خزر از طریق آذربایجان و استقرار در منطقه قفقاز و آسیای میانه.
- روی کار آوردن حکومت دست نشانده در عراق.
- تقویت ضد انقلاب از طریق عراق پس از روی کار آوردن حکومت دست نشانده.
- تکمیل حلقه محاصره ایران با اشغال عراق.
- ایجاد ائتلاف با برخی کشورهای اروپایی و منطقه‌ای بر ضد ایران.
- حضور گسترده در خلیج فارس و گسترش سلطه بر منطقه.
- گسترش ناتو به شرق در جهت مهار سه جانبه ایران، روسیه و چین.
- بکار‌گیری شورای امنیت در جهت اهداف و مقاصد سلطه جویانه.
- ایجاد تغییرات ژئوپولتیکی در منطقه حساس خاورمیانه و تغییر نقشه سیاسی منطقه خاورمیانه.
- ایجاد ائتلاف بین‌المللی برای مقابله با جمهوری اسلامی به بهانه مبارزه با تروریسم.
- مخدوش کردن چهره بین‌المللی نظام با ادعایی نظیر حقوق بشر دموکراسی.
- ایجاد و تشدید اختلافات قومی، نژادی در جهت تجزیه کشور.
- القاء حاکمیت دو گانه و گسست میان مردم و حاکمیت.
- ایجاد بدبینی و نارضایتی در میان مردم نسبت به حاکمیت.
- تشدید جنگ روانی بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران با هدف تاثیر‌گذاری بر افکار عمومی.
- تشدید اتهامات بر ضد ج.ا.ا. مبنی بر حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی.

تکرار ادعاهای حمایت ایران از تروریسم.
- تکرار ادعای تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی.
- نفوذ و ایجاد اختلاف و تفرقه در میان گروه‌های سیاسی.
- ایجاد شکاف در ارکان تصمیم‌گیری نظام.
- القاء بحران ناکارآمدی نظام در حل مشکلات.
القاء بحران مشروعیت و مقولیت نظام.



:: برچسب‌ها: تهدید , امریکا , جمهوری اسلامی , ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 692
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

شیعیان با دارا بودن ویژگی‌هایی همچون پیروی از سیرۀ پیامبر اکرم(ص) و ائمۀ اطهار(ع)، اجتهاد علمای وارسته، عقلانیت مبتنی بر وحی و حدیث و... طی تاریخ اسلام در عرصه‌های سیاسی، علمی، فرهنگی، ادبی و اجتماعی جهان اسلام حضور فعال و تأثیرگذاری داشتند. این تأثیرگذاری در قرن اخیر با انقلاب اسلامی ایران و تأسیس حکومت اسلامی، ابعاد گسترده و عمیق‌تری یافته است. در سال‌های گذشته، برخی از حاکمان منطقه و نویسندگان مغرض با طرح «هلال شیعی» کوشیده‌اند حضور فعال شیعیان در عرصۀ سیاسی و اجتماعی جهان اسلام را هراس‌آمیز نشان دهند که این امر یا از کینه‌ورزی آنان ناشی می‌شود یا نتیجۀ نشناختن واقعی و درست عقاید و سیرۀ فردی و اجتماعی شیعیان است.
به منظور بررسی این مفهوم و سهم شیعیان در شکوفایی فرهنگی و سیاسی منطقه و جهان اسلام گفت‌وگویی با جناب آقای دکتر خواجه سروی ترتیب داده شده است که حاصل آن را در ذیل مطالعه خواهید فرمود.

جناب آقای دکتر خواجه سروی برای شروع بحث مفهوم هلال شیعی را بیان کنید؟
اصطلاح «هلال شیعی» (Shiite Crescent) اصطلاحی است با سابقه‌ای آکادمیک در ادبیات علمی آلمانی‌زبان که نخستین‌بار در حوزۀ مباحث استراتژیک، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، آن را در دسامبر سال 2004م در گفت‌وگو با روزنامۀ «واشنگتن‌پست» هنگام دیدارش از امریکا مطرح کرد. کاربرد این واژه، مقارن با به قدرت رسیدن شیعیان در انتخابات عراق، پس از حملۀ ایالات متحده امریکا در سال 2003م به این کشور بود. بر این اساس به قدرت رسیدن شیعیان در عراق، تکمیل‌کنندۀ هلالی از حوزه‌های نفوذ شیعی بود که کشورهای لبنان، سوریه، عراق، ایران، پاکستان و افغانستان را دربرمی‌گرفت؛ به این معنا که نه تنها در ایران، شیعیان در قالب جمهوری اسلامی و در لبنان در مقام جنبشی مقتدر و پیشرو، بلکه در عراق و سوریه نیز، که دولت را در اختیار دارند، از جایگاه تعیین‌کننده‌ای در منطقه برخوردارند.
همچنین از منظری دیگر و با نگاه به پراکندگی شیعیان در سطح جهان، اصطلاح هلال شیعی به نوعی درصدد تداعی و القای معادلی شیعی برای «دایسپورای یهودیان» است که به اشغال فلسطین انجامید و درواقع این نگاه درصدد است نفوذ شیعیان در محدودۀ غرب و جنوب غرب آسیا را به قدرت‌های مختلف هشدار دهد.
این مفهوم از یک‌سو نشان‌دهندۀ افزایش وزن شیعیان در عرصۀ سیاست بین‌الملل و خاورمیانه است و از سوی دیگر نوعی جهت‌دهی به حساسیت‌های منفی فضای رسانه‌ای به‌شمار می‌رود.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری در هویت‌بخشی جمعی شیعیان و محل اثر شدن هلال شیعی داشت؟
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، به تعبیر غربی‌ها نظام بین‌الملل دچار نوعی آنومی یا ناهنجاری شد. این ناهنجاری در دو سطح بین‌المللی و منطقه‌ای تبیین می‌شد. در بعد بین‌المللی، نظامی بر ایران حاکم شد که براساس قانون اساسی‌اش، سیاست نه شرقی و نه غربی را دنبال می‌کرد. پیگیری این سیاست در جهانی که دو ابرقدرت آن زمان (شوروی و امریکا)، قواعد و صف‌بندی آن را تعیین می‌کردند مطلوب نبود. در سطح منطقه‌ای نیز به دلیل ماهیت مردمی انقلاب ایران، آیندۀ مبهمی در انتظار حکومت‌های استبدادی خاورمیانه بود؛ به‌ویژه آنکه در بعضی از کشورهای این حوزه، شیعیان، به‌رغم برتری جمعیتی نسبت به سایر مذاهب (مانند عراق و بحرین) یا حضور اجتماعی انکارناپذیر (چون عربستان، کویت و لبنان)، طی تاریخ تحت فشار و آزار و اذیت حکمرانان بودند.
بنابراین پیروزی انقلاب اسلامی در این منطقه، علاوه بر شکوفا کردن گفتمان اسلامی و رشد شاخص‌های مردم‌سالاری در منطقه، به بازیابی عزت و جلال شیعیان و تقویت هویت جمعی آنان انجامید و به چشم‌انداز روشنی در مسیر ایشان برای یافتن جایگاهی اثربخش و شایسته در کشورهای متبوع خود تبدیل شد. اثر تحقق انقلاب اسلامی در ایران به حدی بود که به عقیدۀ بسیاری از تحلیلگران، این انقلاب فقط متعلق به ایرانیان باقی نماند، و جنبش‌ها و قیام‌های به راه افتاده در بسیاری از کشورهای دیگر تحت‌تأثیر مستقیم این رویداد دوران‌ساز بود.

با توجه به تحولات جامعۀ جهانی، آیندۀ جهان اسلام و تأثیر هلال شیعی در آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
با توجه به آنچه اشاره شد، عبارت «هلال شیعی» به ابزاری رسانه‌ای برای ایجاد هراس در میان دولت‌های منطقه و افکار عمومی این کشورها تبدیل شد. این اصطلاح به فضای تنافر مذهبی دامن زد و ایالات متحده امریکا از آن استفاده کرد تا حضور خود و بسیاری از اقدامات نامشروع‌اش را در عراق توجیه کند؛ ازاین‌رو لازم است در کاربرد عبارت هلال شیعی و تأکید بر آن، دقت لازم بشود و از تثبیت آن به صورت «کلید‌واژه»ای علمی درنگ کرد.
اما در کل تحولات جامعۀ جهانی، تهدیدها و فرصت‌هایی را برای جهان اسلام و شیعیان در پی داشته است. جهانی شدن یا به تعبیری «جهانی‌سازی»، که ویژگی اصلی آن، انقلاب در ارتباطات و اطلاعات است، از یک‌سو به همگونی فرهنگی و از سوی دیگر به تعمیق شکاف‌های قومیتی و ظهور اقلیت‌های قومی و مذهبی انجامیده است. منظور از همگونی فرهنگی، اتخاذ نوع خاصی از سبک زندگی غربی و به‌ویژه سبک زندگی امریکایی است که لوازم و مقتضیات مربوط به خود را می‌طلبد. اقبال برخی از جوامع اسلامی به این جنبه از جهانی شدن، نتیجه‌ای جز ازخودبیگانگی و انحطاط و سرانجام تضعیف جهان اسلام در بر نخواهد داشت. از سوی دیگر جهانی شدن، بستر مناسبی را برای فعالیت گروه‌های مختلف از جمله حرکت‌های تحول‌آفرین آنان در حوزۀ سیاست جهانی فراهم کرده است. امروزه به دلیل سهولت در ارتباطات و انتقال اطلاعات، نه تنها ایدئولوژی‌ها و اندیشه‌ها حذف‌شدنی نیستند، بلکه با استفاده از این موقعیت فراگیر می‌شوند. براین اساس تفکر شیعی نیز با اتکا به ابزار جدید، می‌تواند زمینۀ وحدت در یک چهارچوب نظری منسجم را ایجاد، و حوزۀ سیاسی را متأثر از این فضا کند. نکتۀ مهم دیگر گروه خوردن مفهوم اندیشۀ شیعی، با مفهوم «مقاومت» و جلوگیری از مداخله و نفوذ بیگانگان و حساسیت نسبت به ظالم در جهان، به‌ویژه در حوزۀ کشورهای اسلامی و منطقۀ خاورمیانه، است.



:: برچسب‌ها: رسانه های غربی , شیعه هراسی , تهدید ,
:: بازدید از این مطلب : 753
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()